کردستان، یا سرزمین کردها، منطقهای استراتژیک در قلب جغرافیایی خاورمیانه است. امروزه این منطقه مناطق مهمی از ترکیه، ایران، عراق و سوریه را در بر میگیرد. کردستان را اغلب دانشوران منطقهٔ با اکثریت قومی کرد تعریف میکنند. این منطقه حدوداً ۱۹۰،۰۰۰ مایل مربع مساحت دارد و ترکیب آن بدین شکل است: ترکیه (۴۳ درصد)، ایران (۳۱ درصد)، عراق (۱۸ درصد)، سوریه (۶ درصد)، اتحاد شوروی سابق (۲ درصد).
تاریخ
کردستان یکی از قدیمیترین نقاطی بشمار میرود که اجتماعات بشری در آنجا بوجود آمده است همزمان با روی کار آمدن ترکمنهای سلجوقی (۵۱۱ ق.) و پادشاهی سلطان سنجر اولین بار ایالت کردستان در محدوده ایالت جبال (کوهستان) ایران تأسیس گردید.در ۱۵۱۴ م کردستان بین ایران و عثمانی تقسیم شد. چهار قرن بعدتر، فرانسه و بریتانیا مرزهای سیاسی را با تقسیم کردستان عثمانی به سه بخش دوباره تغییر دادند.
محدوده ارضی
ادمونس در کتاب خود بنام کردها -عربها و ترکها مینویسد: شمال کردستان بوسیله خطی بین ارزروم و ارزنجان مشخص است پس از این خط مرعش را دور زده و به حلب میرسد در جنوبغربی از تپههایی که در جهت دجله قرار دارد گذشته و بطرف جبال حمرین متمایل میگردد و تا در شرق از کرمانشاه و سنندج و سقز مهاباد و ارومیه و خوی و ماکو گذشته و متوجه اریوان میگردد. مردم کرد از مردمان ایرانیتبار هستند که در بسیاری از نقاط ایران و نیز در بخشهای دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی میکنند.
در زمان سلطان سنجر، آخرین سلطان مقتدر سلجوقی، ایالتی ایجاد شد با مرکزی که بهار خوانده میشد و امروزه در شمال شرقی همدان قرار دارد. این ایالت، که بین آذربایجان و لرستان قرار داشت، شامل ناحیهای از همدان، دینور، کرمانشاه و سنه در شرق زاگرس و در غرب ایلام پشتکوه، شهرزور و خفتیه در زاب میشد. در کل ۱۶ بخش داشت که حمدالله مستوفی در نزهه القلوب ذکر کرده. به هر روی محدوده نامی کردستان در قرنهای مختلف متغیر بود. شرف الدین در شرفنامه فصول سوم و چهارم کتاب اول لرها را جزو کردستان میآورد، همه مورخین عربی که همه چیز را در ایالتی که جبال می خوانندش میآورند نیز چنین میکنند. اولیای چلبی جهانگرد ترک، در سیاست نامهاش ۹ ولایت را که در زمان او کردستان را تشکیل میدادند برمیشمرد: ارزروم، وان، حکاری، دیاربکر، جزیره، احمدیه، موصل، شهرزور و اردلان که پیمودنش ۱۷ روز زمان می برده است. رقابت بین سلاطین عثمانی و شاهان ایران این یگانگی را شکست.
محدوده قومی و جغرافیایی
روشن است که محدوده تاریخی و سیاسی کردستان با محدوده قومی واقعی آن منطبق نیست. بنابراین محدودهٔ هریک از سرزمینهای مورد نظر باید کم و بیش حدودی تعریف شوند.
کردستان ترکیه
در ترکیه، کردها در سرتاسر ناحیه شرقی کشور زندگی میکنند. بنا بر تروتر، حد محدودهشان به شمال خط دیویغی-ارضروم-کارس بود. در ناحیه ارضروم خصوصاً در شرق و جنوب شرق یافت میشوند. کردها همچنین شیبهای غربی آرارات، باشندگان اصلی بخشهای کاغیزمان و توزلوجا اند. در غرب، آنها در کمربند پهنی ماورای فرات حضور دارند و در ناحیه سیواس، بخشهای کانغالی و دیوریغی. کل منطقه شامل نواحی شرق و جنوب شرقی این حدود میشود. برخی کلنیهای مهم کرد در هیمنه و در شهرهای بزرگ استانبول، آنکارا و ازمیر هستند. به اختصار ترکیه در حال حاضر به ۸۱ ایل یا استان تقسیم شده است. کردستان ترکیه ۲۱ تایشان را شامل میشود: در شمال شرقی، استانهای ارزینجان، ارض روم و کارس، در مرکز، از غرب به شرق و شمال به جنوب استانهای ملطیه، تونجالی، الازیغ، موش، کاراکوزه (اغری)، سپس ادیامان، دیاربکر، سیرت، بیتلیس، و وان، نهایناً استانهای جنوبی اروفا، مردین و چلامریک (حکاری). کردهای ترکیه از شرق با برادران شان از ایران پیوند دارند.
همچنین جمعیت شایان توجهی از کردها در سراسر فلات آناتولی تا کرانههای دریای مدیترانه پراکندهاند. این جمعیت که بیشتر کردهای آناتولی مرکزی خوانده میشوند بیشتر باشندگان برخی استانهای مرکزی آناتولی چون استان قونیه را شکل میدهند.
کردستان ایران
در ایران کردها در شمال غربی و غرب کشور زندگی میکنند. در استان آذربایجان غربی: بوکان، ماکو، کتور، شاپور، مهاباد، ارومیه، سردشت، پیرانشهر؛ در استان اردلان که استان کردستان خوانده میشود و به مرکزیت سنندج است: شهرهای سقز، بانه، مریوان، قروه، بیجار و هورامان؛ در استان کرمانشاهان به مرکزیت کرمانشاه: اسلامآباد غرب, گیلان غرب، سرپل ذهاب، پاوه، صحنه، کنگاور، جوانرود، روانسر و قصر شیرین؛ در استان ایلام به مرکزیت ایلام:شهرستانهای ایلام، بدره، ایوان، ملکشاهی، مهران، شیروان و چرداول کردنشین هستند. هم اکنون شهرستان شیروان و چرداول به دو شهرستان سیروان و شهرستان چرداول مبدل شده اند، انچه که حائز اهمیت است تغییر نام شیروان به سیروان است، علت این نامگذاری وجود منطقه تاریخی سرابکلان امروزی بر روی شهر تاریخی سیروان است که اولین شهر کره زمین با جمعیتی بیست هزارنفری بوده که زمین لرزه بزرگی آنرا زیر خاک دفن میکند آثار بجای مانده و کشفیات غیرقانونی گواه بر درستی وجود این شهر تاریخیست. هم چنین در گروههای جداگانه دیگری از کردها در خراسان نظیر بجنورد, قوچان, درگز, شیروان, اسفراین و در استان فارس و کرمان هستند. کردهای زیادی در شهرهای بزرگی چون حومه تهران و مشهد زندگی میکنند. در شرق و خارج از ایران، ایل مهم کردی در بلوچستان یافت میشود.
کردستان عراق
در عراق کردها در شمال و شمال شرقی کشور در استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و قسمتهایی از استانهای نینوا و دیاله، کرکوک و صلاحالدین حضور دارند. سمچر و شیخان مردمی یزیدی دارند. لواهای کرکوک اربیل و سلیمانی (تماماً کرد) و لوای دیاله، ناحیههای خانقین و مندلی که در آن کردهای ایران از غرب زاگرس همسایهاند. کردهای در بغداد و موصل پرشمارند.
کردستان سوریه
در سوریه آنها سه بخش شمال کشور و در جنوب اتوبانی که سرحدی را شکل میدهد و آنها با همتایانشان در ترکیه در تماس مستقیم هستند. کمبربندی ۴۰ کیلومتری در داغ کرد؛ گروهی (۶۰*۴۰ کیلومتر) در شرق فرات که رود به سوریه نزدیک جرابلوس و نهایتاً کمبربندی ۲۵۰ کیلومتری در ۳۰ کیلومتری در جزیره بین خابور حضور دارند. دمشق حما و حلب هزاران کرد دارند.
در ماورا قفقاز، هنوز کردهایی زندگی میکنند. در ارمنستان در رایونهای اپران، بسرگچر، هوکتمبریا تالین و اچمیادزین، در جمهوری آذربایجان ۲۵ روستا در رایونهای کلباجان، لاچین و کوباتلی هستند. کردهایی در باکو، ایروان و تفلیس زندگی میکنند.
حدود نادقیق سرحدات کردستان از تخمین دقیق مساحت آن جلوگیری میکند. دائرةالمعارف بریتنیکا، طول کردستان را ۶۰۰ مایل و پهنایش را ۱۵۰ مایل تخمین میزند. قاموس العالم، استانبول ۱۸۹۶، که درباره ولایات کرد عثمانیست طول آن را ۹۰۰ کیلومتر مینویسد. و پهنایش را بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر. در حال حاضر، استانهای مختلف کردستان ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع را در تریکه، ۱۲۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در ایران، ۶۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در عراق، و ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع را در سوریه در بر میگیرند. کل مساحت کردستان حدوداً ۳۹۲۰۰۰ کیلومتر تخمین زده میشود.
در حالی که بسیاری از کردها در خارج از کردستان قومی زندگی میکنند، بسیاری غیر کردها هم در کردستان زندگی میکنند. در ترکیه، ترکها همه جا هستند. ولی در شمال برخی اوستها و چرکسها و در جنوب برخی مسیحیان سیریاک و یاکوبی هم زندگی میکنند. ارامنه کاملاً محو شدهاند. در ایران، در غرب دریاجه ارومیه و در عراق در منطقه دهوک-زاخو و کرکوک به برخی کلدانیها و آشوریان برمی خوریم و در شهرها اندکی ارامنه زندگی میکنند. یهودیان که زمانی حضور زیادی داشتند از ۱۹۴۸ همگی مهاجرت کردهاند. در کرکوک برخی ترکمنها زندگی میکنند.
انسانشناسی کردستان
این که آیا مردمان کرد، که در گذرگاه مردمی متفاوت ترک، ایرانی، قفقازی و عرب قرار گرفتهاند و با هر کدامشان روابطی صمیمی دارند، دارای خصوصیاتی هستند که ممکن است به طور واضح از دیگران قابل تمییز باشد، سوالیست که طرحش مشروع است و بسیاری از دانشوران سعی کردهاند جنبههای انسان شناسانهای را که منجر به این فرایند تمییز میشود را تشخیص بدهند. واضح است که این مساله ربطی به جستجو برای یک نژاد کردی ندارد، گرچه برخی تفاوتهای مهم ژنتیک بین جمعیتهای کم و بیش همگن دارای گروههای خونی خاص یکسان، اثبات پذیر است. پژوهشهای انسان شناسانه بر روی کردها بیش از یک قرن قبل توسط E.Duhhousset (1863(و N.V. Khanikoff)1866 شروع شد. این تحقیقات در همه نواحی کردستان انجام شدهاند.
در ایران، اول توسط محققین فوقالذکر، سپس توسط M.Houssay در ۱۸۸۷، در ماوراقفقاز توسط E. Chantre در ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ و Pantukhoff در ۱۸۹۱؛ در ترکیه در درههای بین دجله و فرات، جنوب دریای سیاه در کاراکوس، در تمروت داغ در غرب دریاچه وان، و در زنجیرلی؛ در سوریه در دمشق. یزیدیان قفقاز را Eliseyev در ۱۸۸۷ و Ivanovsky در ۱۹۰۰؛ یزیدیان سنجر و شیخان و عراق در زاخو، رواندیز، اکرا و کرکوک و سلیمانی را Field در ۱۹۳۴ انجام دادند؛ آخری تا ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ منتشر نشده بود. همهٔ این پژوهشها با حساب شمار نسبتاً محدودی افراد مورد مطالعه (چند صد یا بیشتر نفر از هزاران ساکن) و روشهای واقعاً علمی مورد استفاده در واقع ارزیابی نمونهاند. برخی جهانگردان یادداشتهای خود را ارائه کرده و برخی عکسها را بدان افزودهاند. با وجود همه اینها، و به این دلیل که مشاهدات در خصوص کردها از مناطق متفاوتی هستند، نتایج حاصله همواره به خوبی مطابقت نمیکنند. تلاش شده آنها را از نظر انسانشناسی طبقهبندی کنند. کردهای عربی از کردهای شرقی و جنوبی متمایز شدهاند. غربیها از نوع چشم آبی، درازسر (dolichocephany) هستند. دیگران، چشم سیاه، قهوهای، پهن سر (Brachycephaly) هستند. یک گروه خود را هم نژاد ترکان (Sekban, Inan) یا ایرانیان (Modi) میدانند دیگران خود را نزدیک به اعراب یا ارامنه میدانند. عکسهای مشخصی از مارک سایکس یا سوبریر گونههایی را در بین کردها نشان میدهند: عرب، یهودی، انجیلی، نسطوری و ترکمن. این همان چیزیست که Field تایید میکند و به نحوی علمی تر در عکسهای ۱۶۲ فرد از ۵۹۸ نفر مورد مطالعه بیان میکند. خود شخصاً انواع ارمنویید (۴۸)، بالکان (۱۲)، مدیترانهای اصلاح شده(۳۶)، ارو-آناتولی (۳۸)، ایرانی ناب یا مخلوط (۴)، آلپینویید (۱۲)، منگلویید (۱) و نگرویید (۱) را کشف میکند. نسبتها دقیقاً معادل ۲۳۵ یزیدی مورد مطالعه نیستند و مقایسه با آشوریان، اعراب شممر و صلوبه یا ترکمنان توسط مولف هم جالب توجه است. مشابهت مشاهده شده را بی شک میتوان با ازدواجهای بینابینی توضیح داد. ولی این موجب نمیشود دوهوست در ۱۸۶۳ مردم کرد را از نظر گونه یک همگنی نادر تشخیص دهد و Kappers (1931) اعتراف میکند که کردها با وجود تفاوتهای انسانشناسانهشان نژادی حقیقتاً خاص را شکل میدهند. بنابراین، میشود در جمعبندی مطالعات اچ. فیلد نمای کردهای عراق را این گونه ارائه کرد: «کرد قدی متوسط دارد (۱٫۶۶ متر) و بدنی بلند اندامی کوتاه. پیشانی پهن و سر پهن و گرد است. پهن سری گسترده است. ارتفاع صورت متوسط است. بینی کاملاً مقعر است. کرد از عرب پرموتر است. مویش بسی موجدار و نرم است، معمولاً قهوهای تیره و چشمانش سیاه است. ولی موی بور و چشمان آبی هم یافت میشود، خصوصاً در مناطق غربی. رنگ پوست از عربها روشن تر است ولی از آشوریان کمتر روشن است. دندانها طبیعی اند و جایشان مناسب است. ساختمان عضلانی خوب است، و به طور کلی سالمند، از بین آنها که مشاهده شدهاند.»
با وجود همه اینها، این پژوهشهای انسنانشناسانه بر روی کردها بسیار ناقص و نامشخص تا بخواهیم از رویشان منشا این مردم را نتیجه بگیریم. ضروریست مطالعه زبان را تاریخ ترکیب کنیم.
کرمانشاه
نهمین شهر پر جمعیت و یکی از کلان شهرهای ایران و مرکز استان کرمانشاه در ایران میباشد که دارای جمعیتی بالغ بر۸۸۴،۷۰۶ نفر و مساحت ۹۳٬۳۸۹٬۹۵۶ متر مربع است. شهر کرمانشاه بزرگترین شهر کردنشین و مهمترین شهر در منطقهٔ مرکزی غرب ایران است.. کرمانشاه از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران به شمار میرود و پیدایش آن به سده چهارم میلادی باز میگردد و از آن دوران تا حمله اعراب به ایران به عنوان دومین پایتخت ساسانیان مورد توجه حکومت بود. در دوران سلجوقیان در قرن یازدهم میلادی کرمانشاه به عنوان شهر ارشد کردستان انتخاب شد.. در قرون وسطی شهر کرمانشاه یا قرمیسین در حکم یکی از نواحی چهارگانه عراق عجم شناخته میشد. در آن زمان اغلب اوقات ایالت جبال را عراق عجم می نامیدهاند تا با عراق عرب اشتباه نشود که به طور تقریبی نیز با ناحیه ماد باستانی مطابقت داشت. با گذشت یازده سده از حملهٔ اعراب به ایران، این شهر در دوران قاجار دوباره شکل شهرنشینی خود را باز یافت و بهدلیل قرارگرفتن در چهارراه دو محور شمال به جنوب و خاور به باختر و نیز همسایگی با کشور عراق و واقعشدن بر سر راه شهرهای زیارتی کربلا و بغداد از اهمیت بسیاری برخوردار است. این شهر در جنبش مشروطه سهمی به سزا داشت و در جنگ جهانی یکم و دوم به تصرف نیروهای بیگانه در آمد و پس از پایان جنگ تخلیه شد. همچنین این شهر در جنگ ایران و عراق، خسارتهای زیادی دید.
شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال باختری به کوه طاقبستان و از جنوب به سفید کوه ختم میشود و یکی از شاهراههای ارتباطی خاور و باختر و کهنترین راه گذر از ایران به میانرودان است.
شهر کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. در سده چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامتگاه پادشاهی ساسانیان برگزیده شد. در دوران ساسانیان باغهای بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدتها مکان خوشگذرانی شاهان ساسانی بودهاست.
کرمانشاه مرکز کشاورزی ایران است و بیشتر درآمد اقصادی این شهر نیز از این راهاست. همچنین میزان صادرات مواد خوراکی، مصالح ساختمانی و صنایع دستی کرمانشاه در ۳ ماه نخست سال ۱۳۸۸ در مجموع ۹٪ از صادرات کل کشور را شامل میشود.
جغرافیا
موقعیت
شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال غربی به کوه طاق بستان و از جنوب به سفید کوه منتهی میشود که در قسمت مرکزی استان کرمانشاه با موقیعت ۴۷ درجه و ۴ دقیقهٔ شرقی و ۱۹ درجه و ۳۴ دقیقهٔ شمالی قرار دارد و دارای ۲۴۵۰۰ کیلومتر مربع گستردگی و ارتفاع ۱۲۰۰ متر از سطح دریا است. کرمانشاه یکی از شاهراههای ارتباطی شرق و غرب و قدیمیترین راه عبور زائران عتبات عالیات است که به همین سبب تاثیرات فرهنگی و معنوی برجا گذاردهاست. کرمانشاه در دروازه زاگرس قرار دارد. رشته کوه زاگرس که فلات ایران را از سرزمینهای همسایه جدا کردهاست در مسیر کرمانشاه، به دشتهای وسیع و کوههای عمدتاً مجزا و درههای وسیعی منتهی میشود که از قدیم برای رسیدن به میانرودان مورد استفاده قرار گرفتهاست.
فاصلهٔ زمینی شهر کرمانشاه در شرایط مطلوب تا بغداد، ۳۹۰ کیلومتر، تا تهران، ۵۹۰ کیلومتر از اتوبان ساوه و ۵۱۰ کیلومتر از اتوبان قم، تا مرز خسروی (مرز ایران و عراق) در حدود ۲۰۰ کیلومتر و فاصلهٔ هوایی آن تا تهران ۴۱۳ کیلومتر است.
آب و هوا
شهر کرمانشاه دارای اقلیم معتدل کوهستانی است. در قرن چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامت گاه سلطنتی ساسانیان انتخاب شد. در دوران ساسانیان باغهای بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدتها مکان تفریحی شاهان ساسانی بودهاست. در دوران اسلامی نیز بارها شهر کرمانشاه را شهری خوش آب و هوا توصیف کردهاند که در آن آبها جاری است و درختان و میوه جات فراوان دارد و کالاها در آن ارزاناند. ابن فقیه در کتاب البلدان که در سال ۲۹۰ هجری نگاشتهاست در مورد کرمانشاه مینویسد:
او-قباد- از مداین تا رود بلخ در همه راه هیچ سرزمینی که هوایش از کرمانشاهان تا گردنه همدان-اسدآباد- خوشتر و آبش گواراتر و نسیمش لذت بخشتر باشد نیافت این بود که قرمسین را ساخت.
بیشترین ساعات آفتابی کرمانشاه به ۲۹۹۹ ساعت میرسد، بیشترین ساعات آفتابی در ماههای تیر و مرداد و کمترین آن در ماههای دی و بهمن است. موقعیت اقلیمی و اکولوژیک استان کرمانشاه با توجه به میزان متوسط بارندگی و رطوبت نسبی سالیانه به نحوی است که دامنه کوهها و دشتهای آن عموماًٌ پوشیده از جنگل و مرتع بوده و در پارهای از نقاط نیز زمینهای زارعی آبی و دیمی است. میانگین دمای سالانهٔ شهر کرمانشاه درحدود ۱۴سانتیگراد و میزان بارش سالانهٔ این شهر ۴۵۶٫۸ میلیمتر است.
ناهمواریها
کوههای عمدهٔ شهرستان عبارتند از بیستون، کوه فرخشاد در شمال، پرآو در شمال شرقی، کوه میوله در شمال غربی و سفیدکوه که در جنوب شرقی شهر کرمانشاه واقع شدهاند و غار پرآو که شهرت جهانی دارد یکی از بزرگترین غارهای دنیاست و در کوه پرآو واقع شدهاست.
آبها
مهمترین آبهای کرمانشاه رودخانه قرهسو، رودخانهٔ آبشوران، رودخانهٔ چمبشیر، دریاچهٔ طاق بستان، سراب خضرالیاس و سراب نیلوفر میباشند.
آلودگی
آلودگی هوا
مهمترین عامل آلودگی هوای کرمانشاه ناشی از گرد و غبار بیابانهای کشورهای عراق و عربستان است که باعث تعطیلی ادارات، مدارس و لغو پروازها به دلیل کاهش شدید دید در برخی روزها میگردد؛ میزان دید در برخی از روزها به ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر کاهش مییابد. و این آلودگی در ۱۴ تیر ۱۳۸۸ به ۲۱ برابر حد مجاز رسید؛ عاملی که باعث بستریشدن دهها نفر در بیمارستانها به دلیل مشکلات تنفسی و قلبی بودهاست. همچنین این پدیده باعث آسیب شدید به جنگلهای بلوک، نابودی پوشش گیاهی و بیابیانی شدن منطقه شدهاست.
آلودگی آبها
با گسترش شهر کرمانشاه رودخانهٔ قرهسو که از میان شهر عبور میکند با مشکلات زیست محیطی مواجهه شدهاست، مهمترین عامل در آلودگی این رودخانه ریختن آبشوران به داخل رود و پس از آن ریختن فاضلابهای کشاورزی است به طوری که این رودخانه امروز تبدیل به فاضلاب شدهاست. در سالهای پیشین این رودخانه بیش از ۱۵ نوع ماهی را در خود جای میداده به طوریکه شغل برخی از بومیان منطقه از راه صید و فروش ماهی تأمین میشدهاست. که امروزه این زیستگاه به کلی تخریب شدهاست.
مردم
زبان
زبان اهالی کرمانشاه، کردی و لهجهٔ فارسی کرمانشاهی است. عدهای از مردم کرمانشاه به زبان کردی، گویش کلهری سخن میگویند. علاوه بر کردی کلهری دیگر گویشهای کردی از جمله کردی کرمانشاهی، سنجابی، زنگنه و سورانی هم گویشورانی در میان مردم دارد. در کنار زبان کردی، عدهای از مردم به لهجهٔ فارسی کرمانشاهی تکلم میکنند. لهجهٔ فارسی کرمانشاهی تنها خاص شهر کرمانشاهاست. همچنین در بخشی از مناطق شهر، گویش لکی در میان برخی ساکنان رواج دارد.
فرهنگ
در کرمانشاه همواره بزرگان زیادی در ادبیات، هنر، تاریخ و سیاست برخاستهاند بزرگانی همچون، میرزا محمدرضا کلهر از نستعلیقنویسان مهم تاریخ ایران، سید مرتضی نجومی از بزرگان خوشنویسی جهان، شامی کرمانشاهی شاعر کرد زبان، ابوالقاسم لاهوتی شاعر و فعال سیاسی دوران مشروطیت، کیهان کلهر نوازندهی بلندآوازهی کمانچه، شهرام ناظری خواننده ورشید یاسمی نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی واستاد موسیقی کردی و فارسی، علیمحمد افغانی نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی، مجتبی شمسیپور شیمیدان، ابوحنیفه احمدابن داود دینوری گیاه شناس، ستاره شناس، ریاضیدان و مورخ قرن نهم میلادی، یارمحمدخان کرمانشاهی از فعالان جنبش مشروطه میتوان نام برد.
چاپخانهها و نشریهها
پس از انقلاب مشروطه وسایل تحصیل در کرمانشاه منحصر به چند مکتبخانه بود و در این میان کسانی که با کتاب و نشریه آشنا بودند به فکر تأسیس مدرسه و روزنامههای دستنویس و خطی افتادند، در میان سالهای ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۷ با تلاش میرعبدالباقی نخستین چاپخانه سنگی کرمانشاه افتتاح شد و پس از آن میرزا احمد خان معتضدالدوله وزیری چاپخانهٔ شرافت احمدی را تأسیس کرد و در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۰۲ با ورود نخستین چاپخانهٔ مجهز از آلمان، شرکت سعادت تشکیل شد و پس از فوت برادران سعادت شرکت منحل شد و بعدها در سال ۱۳۲۸ علاوه بر چاپخانهٔ سعادت، روزنامهٔ آن نیز منتشر میشد و در این چاپخانه بود که روزنامههای فصاحت و کوکب غرب انتشار یافتند. نخستین روزنامه رسمی در شهر کرمانشاه، روزنامه بیستون بود که در سال ۱۳۲۵ هجری قمری(۱۹۰۷ میلادی و ۱۲۸۶ هجری خورشیدی) به صاحب امتیازی ابوالقاسم لاهوتی در این شهر منتشر شد.
همَدان
یکی از کلان شهرهای ایران در منطقه غربی و کوهستانی ایران و مرکز شهرستان و استان همدان است . این شهر در دامنهٔ کوه الوند و در بلندای ۱٬۷۴۱ متری از سطح دریا واقع شدهاست و از شهرهای سردسیر ایران به شمار میآید. همدان قدیمیترین شهر ایران و از کهنترین شهرهای جهان است. در سال ۱۳۸۵ مجلس شورای اسلامی در مصوبهای همدان را «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» اعلام کرد. همدان اولین پایتخت نخستین شاهنشاهی ایران، مادها بودهاست. آثار یافتشده از محوطهٔ باستانی هگمتانه و نیز کتیبههای گنجنامه از آن دوران هستند. همچنین این شهر در روزگار هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، آل بویه و سلجوقیان نیز یکی از پایتختهای کشور بودهاست. هماکنون استان همدان به دلیل داشتن مراکز تاریخی و دیدنی به عنوان پنجمین شهر فرهنگی و توریستی کشور شناخته میشود و از نظر علمی نیز با وجود مراکز دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه صنعتی همدان، دانشگاه آزاد اسلامی همدان، دانشگاه پیام نور همدان و مراکز دیگر به عنوان یکی از قطبهای دانشگاهی کشور شناخته شدهاست.آرامگاه بوعلی سینا نماد شهر همدان و همچنین یکی از نمادهای پیشینهٔ ایران در فرهنگ جهان و دانش و علم به شمار میرود.
این شهر از لحاظ جمعیت چهاردهمین شهر پرجمعیت ایران به شمار میآید و در مرداد سال ۱۳۸۸ به عنوان یکی از کلانشهرهای ایران معرفی شد. در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ خورشیدی مهندس آلمانی کارل فریش طرحی مدرن را برای همدان طراحی کرد که از نوع نقشههای شعاعی محسوب میشود اما امروزه به دلیل تراکم جمعیت و طرح شعاعی، ترافیک مرکز شهر بسیار زیاد است. به این میدان ۶ خیابان اصلی شهر وصل شدهاند. شهرداری همدان در میدان آرامگاه بوعلی قرار دارد.
جغرافیا
موقعیت
اقلیم
آب و هوای همدان مختلف و اوضاع جوی منطقه از لحاظ حداقل و حداکثر برودت و باران در فصول سال متغیر است در نقاط کوهستانی سرد است حد متوسط برف سالانه بین ۱۵۵ تا ۲۴۵ میلیمتر میباشد و سرما تا ۳۰ درجه زیر صفر میرسد.
میانگین دمای سالانهٔ همدان ۱۱٬۳° ثبت شدهاست. همچنین گرمترین دمای همدان +۴۰° و سردترین دمای آن -۳۲٬۸° ثبت شدهاست. میانگین بارش سالانه همدان نیز ۳۱۷٬۷ میلیمتر اندازه گیری شدهاست.
کوههای اطراف
شهر همدان در درهها و دامنههای شمالی کوهستان الوند واقع شدهاست. مرتفعترین قلهٔ این کوهستان، قلهٔ کوه الوند با ارتفاع ۳۵۷۴ متر از سطح دریاست که این قله بین تویسرکان و همدان و در ۱۸ کیلومتری شهر همدان واقع شدهاست.
از گردنههای معروف این کوه از گردنهٔ زاغه بین همدان و ملایر، گردنهٔ اسدآباد بین همدان و کرمانشاه و گردنهٔ همهکسی بین همدان و سنندج میتوان نام برد.
به غیر از کوه الوند، بین این شهر و شهرستان زنجان کوههای کمارتفاعی وجود دارند که عبارتند از: کوه چنگ الماس، کوه ارمنی و کوه قرهداغ.
در شرق همدان کوه وفس و در شمال شرقی همدان سلسله جبال خرقان که خطالراس آن حد طبیعی بین همدان و قزوین است، قرار گرفتهاست.
رودها
رودهای الوسجرد، درهمرادبیک، آبشینه و عباسآباد مهمترین رودهای شهر همدان هستند.
سدها و آببندها
سد اکباتان در ۱۰ کیلومتری جادهٔ همدان به ملایر و بر روی رود آبشینه در نزدیکی تفریجان که منطقه ای ییلاقی می باشد، قرار گرفته است.
سد آبشینه در جادهٔ همدان به ملایر بر روی رود آبشینه قرار دارد.
ایلام
ایلام(به کردی: ئیلام) به یکی از شهرهای غربی ایران و مرکز استان ایلام است. جمعیت این شهر برپایهٔ سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی برابر با ۱۷۲،۲۱۳ نفر بودهاست. ایلام در عهد باستان نامهای بسیاری مانند آلامتو، اریوجان، ماسبذان داشته و در قرن اخیر «دیوالا» و «حسینآباد» بودهاست. شهر ایلام بعد از شهرهای کرمانشاه وسنندج سومین شهر بزرگ کردنشین ایران محسوب میشود. زبان اهالی شهر ایلام کردی ایلامی میباشد.
اصفهان
اِصفَهان یا اِسپَهان دربارهٔ این پروندهشهری باستانی-گردشگری در مرکز ایران است. این شهر مرکز استان اصفهان و نیز مرکز شهرستان اصفهان است. اصفهان سومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران و مشهد است.این شهر در میان سالهای ۱۰۵۰ تا ۱۷۲۲ میلادی به ویژه در قرن شانزدهم میلادی در میان حکومت صفویان هنگامی که برای دومین بار (پس از دوران سلجوقیان) پایتخت ایران شد، رونق فراوانی گرفت. حتی امروزه نیز شهر مقدار زیادی از شکوه گذشته خود را حفظ کردهاست. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آنها به عنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیدهاند. اصفهان در سال ۲۰۰۶ به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام و در سال ۱۳۸۸ به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی انتخاب شد. این شهر به داشتن معماری زیبای اسلامی و بسیاری از بلوارهای زیبا، پلهای سرپوشیده، کاخها، مسجدها و منارههای منحصربفرد معروف است. این امر باعث شدهاست که در فرهنگ ایرانی اصفهان، نصف جهان لقب بگیرد. میدان نقش جهان یکی از بزرگترین میدانهای دنیاست و نمونه برجستهای از معماری اسلامی است که توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شدهاست.
جغرافیا
موقعیت جغرافیایی
اصفهان در ۴۳۵ کیلومتری تهران و در جنوب این شهر قرار دارد. شهر اصفهان دارای طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۹دقیقه و ۴۰ ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۲ درجه و ۳۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه شمالی میباشد. محدوده شهری آن به چهارده منطقه شهری تقسیم میشود و در خارج از محدوده شهری نیز از غرب به سمت خمینی شهر و نجف آباد، از جنوب کوه صفه و سپاهان شهر، از سمت شمال به شاهین شهر و از شرق نیز به د شت سگزی منتهی میشود.
سطح شهر از سطح عمومی دریاها حدود ۱۵۷۰ متر ارتفاع دارد و در قسمت شمالی و شرقی به کویر محدود میگردد و در قسمت غربی و جنوبی نیز به سلسله کوههای زاگرس منتهی میشود. کوهستان کرکس در پنجاه کیلومتری شمال اصفهان و زردکوه بختیاری در جنوب غربی آن قرار دارد. وجود آبهایی همانند زاینده رود که از زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته دلیل پیدایش این شهر میباشد. شهر اصفهان بر روی دشتی به نسبت هموار با شیبی در حدود ۲ درصد و به طرف شمال شرقی بنا گردیدهاست. در طی سدههای گذشته نیز به سبب وجود آب فراوانتر و آلودگی کمتر در سمت جنوب غربی توسعه بیشتری یافتهاست.
تقسیمات کشوری
آب و هوا
این شهر در منطقهای نیمه کویری در مرکز ایران و در کنار زایندهرود قرار گرفته که از کوههای مرکزی ایران سرچشمه میگیردو به باتلاق گاوخونی میریزد و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران محسوب میشود. زایندهرود بزرگترین رود فلات مرکزی ایران از کوههای مرکزی ایران سرچشمه گرفته و از میان اصفهان میگذرد. همچنین جنگل ناژوان از مناطق خوش آب و هوای حاشیه زایندهرود میباشد، از دیگرمناطق طبیعی قابل گشت و گذار اصفهان میتوان به کوه کلاه قاضی و کوه صفه اشاره نمود. منطقه کلاه قاضی یک پارک ملی است با نام پارک ملی کلاه قاضی که محل زیست جانوران زیادی مانند کل، پازن، بز، آهو، و عقاب است.
اقلیم شهر اصفهان در شمال و شرق از منطقه کویری تاثیر گرفته و در جنوب به جهت وجود کوه صفه از هوای خنک تری بهرهمند است. آب و هوای اصفهان به طور کلی معتدل و خشک است و مقدار بارش باران و برف به نسبت کمی دارد. حداکثر درجه حرارت در تابستان ۴۰ درجه سانتیگراد است که تابستانهایی گرم و خشک را میسازد.
استان کهگیلویه و بویراحمد
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای کشور ایران است. مرکز آن شهر یاسوج است و با مساحتی حدود ۱۶هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، سرزمینی نسبتاً مرتفع و کوهستانی است.
جمعیت کهگیلویه و بویراحمد بر پایه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ برابر با ۶۴۰،۰۰۰ نفر بوده که ۵۰درصد آنها در شهرها سکونت دارند.
موقعیت
استان کهگیلویه و بویراحمد از جمله استانهای جنوبی ایران به شمار می رود که با پنج استان همسایه است :
از شرق با استان اصفهان و فارس، از جنوب با استان بوشهر، از غرب با خوزستان و از شمال با چهارمحال و بختیاری.
مکانهای دیدنی
کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۱۷ گردشگاه زیارتی و تفرجگاهی است که گردشگران تابستانی میتوانند از آنها دیدن کنند.
بقعه امامزاده «بیبیحکیمه» خواهر امام رضا , امام زاده جعفر برادر امام رضا در شهرستان گچساران
سرچشمه چنارستان سفلی
شهر توریستی و زیبای سی سخت همچون نگینی در دامنه کوه دنا دارای آب و هوای دلپذیر و سالم.
رودخانههای مارون، چرام، نازمکان، بشار، زهره و مهریان بهمراه هزاران چشمه سار دیگر و در کنار آنها سد کوثر، شاه قاسم و شاه مختار یاسوج.
۴۰قله بالای چهار هزار متر دنا
آبشارهای کمردوغ از توابع شهرستان کهگلویه ، تنگه مهریان و گنجهای یاسوج و تنگ سولک بهمئی.
باغ چشمه بلقیس چرام، امامزادههای کهگیلویه و دشت بلاد شاپور دهدشت، دژ سلیمان و چندین دژ دیگر.
آثار تل چگاه، آب گرمون، آب شوران، شهر لارندن، آب انبارها، کاروانسراها، قلعهها، گورستان سه طبقه و تنگ سولک در رشتهکوههای بهمئی.
تنگ تکاب، محل برخورد آریو برزن با اسکندر مقدونی و قلعههای قدیمی متعدد شامل قلعه دختر، قلعه مانگشت،و دژ سلیمان که مجموع آنها به «دلی مهرگان» معروف است.
تنگ شلال دون، رودخانه و بیشه زیبای شاه بهرام، روستای زیبای پلکانی و باغستانی مارین، تنگ هنگان ،و امامزاده سید محمود ( سید محمید ) واقع در شهرستان کهگیلویه
غارها و اشکفتهای کوهستانها.
چهار طاقی خیرآباد علیاو پل خیری مح خان در خیرآباد علیا
روستای گوشه و زیارت امام زاده شاه قاسم از نوادگان حضرت زین العابدین (ع)
۱۸ رودخانه کوچک و بزرگ، ۴۰ چشمه جوشان آب آشامیدنی و معدنی، ۱۷حلقه قنات، پنج آبشار، سه دریاچه، ۶۰دره و تنگه، بوستانها و دشتهای سرسبز، امامزادهها، گنبدها، قلعهها، کاروانسراها، مساجد، آب انبارها آتشکدهها، پلها و برجهای تاریخی از دیگر نقاط گردشگری منطقهاست.
نامهای ایلات جاکی (مترادف با زمیگان)، چرام، دشمن زیار و بویر احمد (مترادف با باوی= بئونی اوستا) به ترتیب به معانی دارندگان زمینهای ییلاقی و قشلاقی، رمه سفید، ستم کننده به دشمن و ده هزار نفری می باشند. یعنی ایل باوی (بویر احمد) با تعداد نفرات کثیر بزرگترین ایل منطقه بوده است. از جمله مکان دیگراستان را می توان در شهر دیشموک جست از جمله قلعه شاه منصور لیراب، تنگ بالیاو ، امامزاده میرسالار ،گوردخمه در دیشموک ،کوه دل افروز ، کوه غارون (کوهایی سرشار از گیاهان طبیعی و داروئی )، قلعه تاریخی دیشموک و این شهر دارای اب هوایی سردسیری است و ازمکان های خوش اب هوا در استان می باشد
استان چهارمحال و بختیاری
استان چهارمحال و بختیاری یکی از استانهای کشور ایران است. مرکز این استان شهرکرد است.
این استان با ۱۶٬۳۳۲ کیلومتر مربّع وسعت معادل یک درصد از کل وسعت ایران، بیست و دومین استان کشور از نظر مساحت میباشد. استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق کوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب میشود و بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه تا ۳۲درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه طول شرقی گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال و مشرق به استان اصفهان، از مغرب به استان خوزستان، از جنوب به استان کهگیلویه و بویراحمد و از سمت شمال غربی به استان لرستان محدود میشود.
مرکز این استان شهرکرد است با ۲۰۷۰ متر ارتفاع از سطح دریا، مرتفع ترین مرکز استان کشور ایران است.
تقسیمات کشوری
بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور، استان چهار محال و بختیاری دارای دارای نه شهرستان، ۳۱ شهر، ۲۲ بخش و ۴۵ دهستان است.
جغرافیا
استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق کوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب میشود که در بخش مرکزی رشته کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخلی و استان اصفهان واقع شدهاست. به علت جوان بودن دوره کوهزایی و شرایط تشکیل گسلهای خاص، دراین منطقه وجود بلایا و مخاطرات طبیعی بسیاری چون سیل، زلزله و رانش زمین در اکثر نقاط آن مشاهده میشود.
ارتفاعات
استان چهارمحال و بختیاری دارای ۱۶ قلهٔ مرتفع با ارتفاع بیش از سه هزار و ۵۰۰ متر مربع است. این کوهها از شمال غرب استان به جنوب شرق آن کشیده شدهاند و هر چه از غرب استان به طرف شرق آن و استان اصفهان پیش رویم از میزان ارتفاعات کاسته میشود و در نهایت به دشتهای نسبتاً وسیع همچون دشت لار، فرادنبه، کیار و گندمان میرسیم. این دشتها در مجموع نزدیک به ۲۴ درصد وسعت استان را شامل میشوند و انباشتهٔ رسوبات در آنها زمینه مساعدی برای کشاورزی به وجود آوردهاست. «زردکوه بختیاری» دومین کوه بلند رشته کوه زاگرس (پس از کوه دنا) در این استان قرار گرفتهاست.
اسماعیل نواب صفا
اسمعیل نواب صفا (زاده ی: ۲۹ اسفند ۱۳۰۳ خورشیدی - درگذشت: ۱۹ فروردین ۱۳۸۴)،
نویسنده، محقق، شاعر و ترانه سرای معروف و برجستهٔ ایرانی
زندگی
خانواده
استاد سیّد اسماعیل نوّاب صفا در بیست و نهم اسفند ماه سال ۱۳۰۳ خورشیدی در شهر
کرمانشاه دیده به جهان گشود. خاندان پدری او همگی از جملهٔ نوابهای اصفهان، که
از خانوادههای مشهور اصفهانی به شمار میآید، بودند (بطور کلّی در اصفهان به
خانوادههای منسوب به صفویّه «نوّاب» میگفتند.)و دایی پدرش «میرزا عبدالوهاب
خان معتمدالدوله» ملقب به نشاط اصفهانی از شاعران مشهور دورهٔ قاجار محسوب
میشد.
پدرش سیّد مرتضی نواب صفوی از سرسپردگان به سلسلهٔ صفائی نعمت اللهی بود که در
طی دیداری که در جعفرآباد شمیران با مرحوم ظهیرالدوله صفا داشت، از سوی وی که
قطب سلسلهٔ صفائی نعمت اللهی محسوب میشد، به لقب «نوابعلی» ملقّب گردید.
سید مرتضی یعنی پدر نوّاب صفاً بعدها، بواسطهٔ مشاغل دولتی خویش به اتفاق
خانواده به کرمانشاه عزیمت کرده و در همان شهر اقامت گزیده و ساکن شده بودند.
همچنین مادر ِاسمعیل نواب صفاً دختر میرزا حسن خان بصیری بود که به اتفاق یکی
از خالههایش، یعنی فاطمه خانم بصیری مؤسس و گردانندهٔ نخستین مدرسه ملّی
دخترانه بنام «بصیرت» در سال ۱۳۰۸ در شهر کرمانشاه بودند.
تحصیلات و فعالیتها
اسماعیل نوّاب صفا تحصیلات ابتدائی خود را در شهر کرمانشاه سپری میکند و پس از
چندی به همراه خانوادهٔ خود به گرگان عزیمت کرده و بعد از آن به تهران میآیند.
وی اوّلین شعرش را در سال ۱۳۲۳ در بیست سالگی در روزنامه توفیق به چاپ
میرساند. در آن موقع محمّد علی توفیق صاحب امتیاز و ابوالقاسم حالت سر دبیر
این روزنامه به شمار میآمدند. از آن پس به دعوت «ابوالقاسم حالت» به عضویت
هیئت تحریریه روزنامه «توفیق» در آمده و پس از چندی ستون مخصوصی با امضاء
مستعار«مرشد صفا» برای خود بازمی کند.
در تابستان ۱۳۲۵ به عضویّت نخستین کنگره شعرا و نویسندگان که در خانه فرهنگی
ایران و شوروی تشکیل شده بود انتخاب میشود. ریاست کنگره با ملک الشعرای بهار
بود و صادق هدایت نیز عضو هیئت رئیسهٔ آن محسوب میشد. اسماعیل نوّاب صفا
اوّلین تصنیف یا ترانه خود را بر روی یک آهنگ محلی کرمانشاهی ساخت که به نام
«وعده گلرخان» شهرت یافت. وی در سال ۱۳۲۶ با استاد اسماعیل مهرتاش آشنا شد که
در آن روزها جامعه باربد را تأسیس کرده بود. این آشنائی سبب شد که وی با
حسینعلی مستعان که در آن روزها ریاست رادیو را بر عهده داشت، آشنا شود. آشنائی
که کار او را به رادیو میکشاند واین آغاز کار هنری «نوّاب صفا» میباشد چرا که
در آنجا با نام آورترین هنرمندان عصر خویش آشنا شده و زمینهٔ فعّالیت هنری وی
در آنجا فراهم میآید.
«نوّاب صفا» در شهریور ۱۳۲۶ همکاری خود را با رادیو تهران آغاز میکند و به
عضویّت و دبیری شورای نویسندگان رادیو در آمده و همچنین بر برنامه-های رادیو
نظارت مینماید. وی همچنین از همان آغاز برای تماشا خانههای تهران، پیش پرده
میسازد و گاهی نیز در مجلّه هائی مثل تهران مصوّر اشعاری سیاسی به چاپ
میرساند که این اشعار با امضاء «مولانا صفا» به چاپ میرسید. همکاری وی با
مجید وفادار از همین زمان ادامه مییابد و برای آهنگهای او حدود ۱۲ ترانه
میسازد که برخی از آنها عبارتند از: دنیای من، آه بی اثر، خاکستر من، رویای
شیرین، دلنواز، و...
آشنائی «نوّاب صفا» با مهدی خالدی (یکی دیگر از برجستهترین آهنگسازان و
نوازندگان ایرانی) نیز در منزل «مجید وفادار» صورت میگیرد و نخستین اثر مشترک
با «مهدی خالدی» بنام «رفتی» در دستگاه شور با صدای خانم دلکش در سال ۱۳۲۶ به
اجراء در میاید. حدود ۱۶ ترانه از همکاری «نوّاب صفا»و «مهدی خالدی» بجا مانده
که از برخی از مشهورترین این ترانهها عبارتند از: آمد نو بهار، بگریم(در سوگ
صبا)، آهنگی در نوا، آئین وفاو... و بدین سان آفرینش ترانههای جاودانه «نوّاب
صفا» در کنار یارانش در رادیو با موفقیّت آغاز میشود.
«نوّاب صفا» مدّتی را نیز در مشاغل دولتی گوناگون از قبیل نمایندگی مجلس شورای
ملّی، رئیس دبیرخانه بنگاه بنادر و کشتیرانی، مدیریّت روابط عمومی شهرداری
تهران و... سپری میکند. امّا آنچه خود میپسندد و روح تشنه او را سیراب میکند
تغّزل است وترانه.
وی تا سالهای قبل از انقلاب ایران و همینطور در چند مورد طی سالهای پس از
انقلاب به فعالیت ترانه سرایی خویش ادامه میدهد، اما در عین حال طی سالهای پس
از انقلاب و تا پایان عمر پر برکتش، به تحقیق و نویسندگی نیز مشغول میگردد. از
جملهٔ این موارد میتوان به چاپ کتابهای قصهٔ شمع که شرح خاطرات هنری استاد
میباشد، تفسیر پنج قصیده از اسدی طوسی، نغمهٔ مهر که شرح حال پنج شاعر و عارف
مشهور از جمله مولانا، سعدی، حافظ، بابا طاهر و خواجه عبدالله انصاری میباشد،
اشاره کرد.
همچنین مجموعهٔ اشعار ایشان به نام از یاد رفته و مجموعهٔ ترانه هایشان با نام
تکدرخت در همین سالها به چاپ رسیدهاست. ایشان همچنین «سفرنامهٔ فرهاد میرزای
معتمدالدوله» را با تجزیه و تحلیل کامل شرح حال فرهاد میرزا تصحیح و تحشیه
کردهاند و نیز «منشأت فرهاد میرزا» نیز از جمله آثار نوشتاری شاخص استاد
اسماعیل نوّاب صفا میباشد که در آخرین سالهای عمرشان تحریر شدهاست.
درگذشت
سرانجام چراغ عمر پر فروغ و پر افتخار استاد اسماعیل نوّاب صفا در ساعت ۱۱ صبح
روز جمعه ۱۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۴ به خاموشی گرائید و پیکر ایشان در قطعه
هنرمندان واقع در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
سالشمار زندگی هنری
۱۳۱۳- اوّلین دیدار قمرالملوک وزیری در سن ۱۰ سالگی در کرمانشاه.
۱۳۲۴- آغاز همکاری با مجید وفادار که به آفرینش حدود ۱۲ ترانه با آهنگهای او
انجامید.
۱۳۲۶- آشنائی با مرتضی محجوبی که به آفرینش ۴ ترانه به همراهی او انجامید.
۱۳۲۶- آشنائی با علی تجویدی که به آفرینش۷ ترانه به اتفاق او منجر شد.
۱۳۲۷-۱۳۲۶- آشنائی با حسین یاحقّی و خلق تصنیفهای «جوانی» و «بی خبر».
۱۳۲۸- ۱۳۲۶- آشنائی وهمکاری با هنرمندانی همچون عبدالعلی وزیری، حسین قوامی،
ابوالحسن ورزی، منوچهر همایون پور، ابوالحسن صبا، جلال تاج اصفهانی، حسین
تهرانی، جلیل شهناز، حسن کسائی، جواد بدیع زاده، محمّد میرنقیبی، احمد عبادی،
لطف الله مجد، داریوش رفیعی، حسینعلی ملّاح، غلامحسین بنان، ادیب خوانساری،
حسین صبا و...
۱۳۲۷- ترانه سرایی برای آهنگ روح الله خالقی، جهت تصنیف «مستی عاشقان»در
چهارگاه.
۱۳۲۷- اجراء برنامهٔ اشعار برگزیده در رادیو.
۱۳۲۸- آشنائی با حسینعلی ملّاح آهنگساز تصنیف «رویای هستی» با صدای غلامحسین
بنان.
۱۳۳۴-۱۳۲۹ – رفتن به خرمشهر در سمت رئیس دبیر خانه بنگاه بنادر و کشتیرانی.
۱۳۳۴- آشنائی با فرهنگ شریف
۱۳۳۵- بازگشت به تهران و آشنائی باداود پیرنیا مسئول موسیقی رادیو و آغاز
برنامه گلها.
۱۳۳۵- بازگشت به رادیو با مدیریّت نصرت الله معینیان و عضویّت مجدّد در شورای
نویسندگان.
۱۳۳۹-۱۳۳۵-همکاری با پرویز یاحقی و آفرینش حدود ۲۰ ترانه با آهنگهای او.
۱۳۴۲-۱۳۳۵- همکاری با حبیب الله بدیعی و آفرینش حدود ۱۳ ترانه با آهنگهای او.
۱۳۳۸- آخرین دیدار با قمرالملوک وزیری.
۱۳۴۲-۱۳۳۸- همکاری با انوشیروان روحانی و آفرینش حدود ۱۰ ترانه با آهنگهای وی.
۱۳۴۲-۱۳۳۸- همکاری با عباس شاپوری و آفرینش حدود ۶ ترانه با آهنگهای او.
۱۳۳۸- به بعد- همکاری با هنرمندان همایون خرّم، جواد لشکری، زرّین پنجه، اکبر
محسنی، محمّد میر نقیبی، حسین صمدی، امین الله رشیدی، فخری ملکپور و... و
آفرینش بیش از ۲۰ ترانه با همراهی آهنگهای این هنرمندان. آخرین این ترانهها،
ترانهٔ «باغبانِ خسته» با آهنگی از علی نجویدی بود که در سال ۱۳۷۴ ساخته شد.
۱۳۳۹- عضویّت شورای شعر رادیو و اجرای برنامهٔ «قصّهٔ شمع».
۱۳۴۲- نشر کتاب کاروان شعر از سوی بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه.
۱۳۴۲- انتقال به سیستان و بلوچستان در سمت سرپرستی و اطلاعات رادیو.
۱۳۴۳-۱۳۳۹- مسئولیّت رادیوی استان گیلان با برنامهٔ کاروانی از شعر و موسیقی
۱۳۴۶-۱۳۴۴- بازگشت از گیلان به تهران و اشتغال در سمت مدیریّت روابط عمومی
شهرداری تهران.
۱۳۴۷- مدیریّت ادارهٔ کلّ اطلاعات و رادیو استان آذربایجان شرقی.
۱۳۴۸- انتقال به اصفهان در سمت مدیر کلّ و سرپرستی و اطلاعات رادیو.
۱۳۵۰- سرپرستی رادیو و تلویزیون اصفهان.
۱۳۵۷-۱۳۵۴- نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای ملّی و نایل شدن به مقام باز
نشستگی.
۱۳۸۳-۱۳۵۷- انزوا و خانه نشینی و روی آوردن به تحقیق و پژوهش و نویسندگی و
همکاری گهگاه و جسته گریخته با برخی آهنگسازان ایرانی همچون اسدالله ملک در
زمینه ترانه سرایی.
۱۳۸۴ - درگذشت و به خاک سپرده شدن در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرای تهران.
آثار
عمدهٔ شهرتش به خاطر ترانههای بسیار زیبائیست که برای مشهورترین خوانندگان
ایرانی همچون: غلامحسین بنان، داریوش رفیعی، دلکش، پوران، ناهید سرفراز، عهدیه،
مرضیه، الهه، ناهید، شهناز خیام، عبدالعلی وزیری، حسین قوامی، آذر عظیما،
منوچهر همایون پور، غزال، شمس، پروین، هما، مهین صیادی، مهستی، هایده، یاسمین،
زهره، حسین خواجه امیری (ایرج)، اندیشه، اکبر گلپایگانی، سیمین آرین، منتشری،
عباس حکمت شعار، فیروزه، رشیدی، روحبخش و... سرودهاست.