چهار محال و بختیاری
استان چهارمحال و بختیاری

استان چهارمحال و بختیاری یکی از استان‌های کشور ایران است. مرکز این استان شهرکرد است.زبان این استان عموماً لری است.ولی به مقتضای مهاجرت‌ها زبان ترکی و ارمنی در بعضی از روستاها رایج است همچنین در مرکز استان(شهر کرد) و بروجن و شهرهای کوچک استان فارسی لری جای خود را با فارسی بی لهجه عوض کرده است.





این استان با ۱۶٬۳۳۲ کیلومتر مربّع وسعت معادل یک درصد از کل وسعت ایران، بیست و دومین استان کشور از نظر مساحت می‌باشد. استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق کوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود و بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه تا ۳۲درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه طول شرقی گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال و مشرق به استان اصفهان، از مغرب به استان خوزستان، از جنوب به استان کهگیلویه و بویراحمد و از سمت شمال غربی به استان لرستان محدود می‌شود.

مرکز این استان شهرکرد است با ۲۰۷۰ متر ارتفاع از سطح دریا، مرتفع ترین مرکز استان کشور ایران است..
تقسیمات کشوری
بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور، استان چهار محال و بختیاری دارای دارای نه شهرستان، ۳۱ شهر، ۲۲ بخش و ۴۵ دهستان است.




پیشینه در تقسیمات کشوری
چهارمحال و بختیاری تا قبل از سال ۱۳۳۲ خورشیدی در قالب شهرستان شهرکرد و بختیاری از شهرستانهای استان اصفهان به شمار می‌آمد. در این سال، شهرستان شهرکرد از استان اصفهان جدا و به عنوان فرمانداری مستقل بختیاری در تقسیمات سیاسی کشور قرار گرفت.در دههٔ ۳۰ با تغییر رویکردهای حکومت در سال ۱۳۳۷ شمسی فرمانداری مستقل بختیاری و چهارمحال به فرمانداری کل ارتقاء می‌یابد و در محدوده آن فرمانداری‌های جدید بروجن و نیز بخش‌های جدید شوراب و گندمان ایجاد می‌گردند. در مصوبه سال ۱۳۵۲ هیئت وزیران، فرمانداری کل چهارمحال بختیاری به‌استانداری چهارمحال بختیاری ارتقا یافت.




در مورد نام استان

وجه تسمیه

نام چهارمحال و بختیاری اشاره به دو بخش منطقه چهارمحال و منطقه بختیاری دارد. چهارمحال بخشی روستانشین میان اصفهان و منطقه ایل نشین بختیاری بود. محال جمع مکسر کلمه محل به معنی ناحیه و مکان است و چهار محال یعنی چهار ناحیه که عبارت بودند از: لار، کیار، میزدج و گندمان. در تقسیمات کنونی استان، لار و کیار در شهرستان شهرکرد، میزدج در شهرستان فارسان و گندمان در شهرستان بروجن قرار می‌گیرد. منطقه بختیاری نیز که از دیر باز کوچ گاه ایل بزرگ یختیاری بوده و هست، هم اکنون شامل شهرستان‌های کوهرنگ، فارسان، اردل و لردگان می‌باشد.




اشتباهات رایج در مورد نام استان

نام کامل و صحیح این استان چهار محال و بختیاری است اما به غلط گاه به صورت‌های دیگر هم خوانده می‌شود، مانند


چهار محال

چهار محالِ بختیاری

بختیاری

هرچند معمولاً دلیل این کار سادگی در نوشتار و گفتار است اما در برخی موارد هم از روی تعصب‌های‌های قومی است که از طرف برخی افراطیون هر دو طرف چهار محالی و بختیاری انجام می‌شود تا نام طرف دیگر از اسم استان حذف شود. باید دانست نقش هیچ کدام از اقوام ساکن این استان در تاریخ و شکل گیری فرهنگ و هویت مردمان آن قابل چشم پوشی نیست. گاه چهار محالی‌ها و شهرکردی‌ها به سبب روابط نزدیک با اصفهان کانون توجه بوده‌اند و گاه بختیاری به دلیل نفوذ زیاد در حکومت پهلوی و روابط قوی با انگلیسی‌ها مود توجه بیشتری فرار گرفته‌اند. چهارمحال،و بختیاری دو واقعیت تاریخی و اجتماعی غیرقابل انکار هستند که به سبب مراودات و ارتباط‌های تنگاتنگی که از دیرباز بین این دو بخش برقرار بوده‌است ،همواره به مثابه دو بال یک پیکر یکدیگر را کامل کردند اما در هیچ زمانی یکی به دیگری تعلق نداشته‌اند و کاربرد تعبیرهای چهار محال ، چهارمحال بختیاری یا بختیاری نادرست و چالش آفرین می‌باشد. در گذشته نیز این منطقه با هر نامی که خوانده شده‌است به هر دو گروه عمده ساکن این منطقه اشاره داشته‌است مانند



شهرستان شهرکرد و بختیاری (تا سال ۱۳۳۲)
فرمانداری بختیاری و چهار محال (۱۳۵۲)
استان چهار محال و بختیاری (از سال۱۳۵۲)




تغییر نام استان

برخی از اهالی استان و مسئولین استانی و کشوری معتقد به تغییر نام این استان هستند. دلیل اصلی این گروه طولانی بودن نام استان است. طولانی بودن نام استان سبب حذف یکی از بخشهای نام استان می‌شود ، گاه چهار محال خوانده می‌شود و گاه بختیاری و در هر صورت باعث می‌شود که مقصد اصلی از آن حاصل نشود. در برخی موارد هم در مکاتبات از نام مختصر شده چ و ب استفاده می‌کنند که چوب خوانده می‌شود. برخی دیگر بر این عقیده‌اند که نام استان باعث ایجاد شکاف بین مردم استان می‌شود و با وجود کوچکی استان، آن را به دو قسمت تقسیم می‌کند. این عده معتقدند هویت یک استان باید همانند هویت یک کشور از وحدت کامل برخوردار باشد و مردم آن بر اساس نژاد تقسیم بندی نشوند.
تغییر نام استان به دلیل نگرانی از واکنش بختیاری‌ها استان هنوز عملی نشده‌است.




تاریخ

نام بختیاری برای اولین بار در ذیل طوایف لر بزرگ توسط حمدلله مستوفی ذکر شده‌است. اما به عنوان یک نامجا و یک نام جغرافیایی در روزگار صفویه به زیستگاه ایل بزرگ بختیاری اطلاق شده‌است.




تاریخ بختیاری

تاریخ بختیاری (یا خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار). کتابی درباره تاریخ ایل بختیاری و سکونت‌گاه آنان به فارسی. در ۱۳۲۷ «عبدالحسین خان سپهر» ملقب به لسان السلطنه و ملک المورخین به فرمان «علیقلی بختیاری سردار اسعد» وزیر جنگ و زیرنظر او تحریر کتاب را آغاز کرد. در تألیف «تاریخ بختیاری» افزون بر منابع معتبر از نوشته‌ها و خاطرات خارجیانی که به منطقه بختیاری رفته بوده‌اند با ذکر نام نویسنده و مترجم آنها استفاده شده که همین امر سبب تکرار برخی از مطالب شده‌است. از جمله این آثار است: «سفرنام لیرد» که نویسنده‌اش در ۱۲۵۸/۱۸۴۰ به منطقه بختیاری رفته و مدتی در آنجا زیسته بوده‌است. «سفرنامه بارون دو بد» به ترجمه سلطان محمد نائینی جهانگرد روسی که هم زمان با لیرد در میان بختیاری‌ها بوده‌است و «خاطرات سرتیپ هوتم شیندلر» صاحب منصب انگلیسی ترجمه علیرضابن محمدحسین بن کیخسروبن فتحعلی شاه. نگارش «تاریخ بختیاری» حدود هفت سال طول کشید زیرا سردار اسعد برای معالجه چشم به اروپا سفر کرد و تألیف کتاب متوقف شد. در ۱۳۳۳ سلطان محمد نائینی به فرمان سردار اسعد کتاب را به پایان رساند.





جمعیت‌شناسی

جمعیت این استان در سال۱۳۹۰ ، ٨٩۵٢۶٣ نفر گزارش شده است.



زبان

مردم استان چهار محال و بختیاری به دو قسمت چهارمحالی ها و بختیاریها تقسیم می‌شوند. چهار محالی‌ها عموماً به زبان فارسی و ترکی و با لهجه خاص خودشان صحبت می‌کنند و بختیاری‌ها هم به گویش بختیاری که شاخه‌ای از گویش لری است صحبت می‌کنند . در ۵ شهرستان از ۷ شهرستان این استان زبان بختیاری رایج است که این شهرستان‌ها عبارتند از اردل، کوهرنگ، فارسان، لردگان و کیار . در شهرستان‌های شهرکرد و بروجن لهجه‌های محلی فارسی و ترکی رایج است. به طور خاص مردم شهرهای شهرکرد، بروجن و فرخ‌شهر و برخی دیگر مناطق به زبان فارسی صحبت می‌کنند ، ، . مردم مناطق لردگان، اردل، کوهرنگ و فارسان به گویش بختیاری زبان لری تکلم می‌کنند و زبان ترکی قشقایی در برخی از روستاها و شهرها(شهرهای کیان، بلداجی، سامان، بن، فرادنبه، جونقان) رایج است ، .

ارامنه: نواحی شرقی استان چهار محال و بختیاری شامل شهرستان‌های شهرکرد و بروجن از دیرباز سکونت گاه گروه‌هایی از ارامنه بوده‌است. هر چند در دهه‌های اخیر تعداد بسیاری از ارامنه چهار محال و بختیـــاری به اصفهان مهاجرت کردند هنوز تعداد کمی از آن‌ها در این استان مشغول زندگی هستند. روستاها ارامنه نشین چهار محال عبارت بودند از تشنیز ،واستیگان، گیشنیگان، احمدآباد، شالمزار، قلعه کشیش، لیواسیان، ده ارمنی و غیره.





اقوام
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور





وضعیت اقتصادی

هرچند استان چهار محال و بختیاری در زمینه کشاورزی، باغداری و دام داری در سطح کشور مطرح تر است اما صنعت هم در این استان از رونق خوبی برخوردار است.




صنعت

از مهمترین کارخانه‌های صنعتی استان می‌توان به کارخانه‌های زیر اشاره کرد:

فولادشهرکرد
خمیر مایه ناغان
گچ چلیچه
آرد چلیچه
فولاد فرخ شهر (قهفرخ)
فولاد بروجن
ورق خودرو چهارمحال
بروجن خودرو
لوازم خانوادگی برفاب شهرکرد
سیمان شهرکرد
سیمان لردگان
گچ لردگان(سردشت)
پتروشیمی لردگان
گاز کربنیک شهرکرد
قند شهرکرد
نساجی حجاب شهرکرد
ریسندگی بروجن
صنایع شیر و لبنی شهرکرد
نهان گل بروجن
ظریف مصور بروجن





محصولات گوشتی
گوشت مرغ

استان چهار محال و بختیاری از استان‌های مطرح در زمینهٔ تولید گوشت سفید است به طوری که هم اکنون ۲۱ درصد از کل گوشت سفید (مرغ) کشور ایران در استان چهارمحال و بختیاری تولید می‌شود.




گوشت ماهی

استان چهار محال و بختیاری با داشتن منابع آبی غنی از استان‌های مطرح در پروش ماهی است به طوری که مطابق آمار سال ۱۳۹۰، ۲۰ درصد ماهی سردآبی کشور در استان چهارمحال و بختیاری تولید شده‌است. استان چهار محال و بختیاری برای پنج سال متوالی است که به عنوان قطب تولید ماهیان سردآبی ایران شناخته می‌شود.،




گوشت قرمز

استان چهار محال و بختیاری با مجموع تولیدات گوشت قرمز به اندازهٔ ۳۵ هزار تُن در سال، ۲٫۵ درصد از مجموع تولیدات گوشت قرمز کشور ایران را به خود اختصاص داده‌است.




محصولات باغی

استان چهارمحال و بختیاری به سبب موقعیت جغرافیایی ویژه و در اختیار داشتن منابع آبی غنی یکی از مساعدترین مناطق برای کشت، پرورش و تولید بادام در کشور ایران است. استان چهار محال و بختیاری با تولید بیش از 20 درصد از مجموع محصول بادام کشور ، رتبه اول تولید بادام در ایران را به خود اختصاص داده‌است. بیشتر باغ‌های بادام این استان در شهرستان شهرکرد و اطراف شهر سامان قرار دارند.




جغرافیا

استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق کوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود که در بخش مرکزی رشته کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخلی و استان اصفهان واقع شده‌است. به علت جوان بودن دوره کوه‌زایی و شرایط تشکیل گسل‌های خاص، دراین منطقه وجود بلایا و مخاطرات طبیعی بسیاری چون سیل، زلزله و رانش زمین در اکثر نقاط آن مشاهده می‌شود.




ارتفاعات

استان چهارمحال و بختیاری دارای ۱۶ قلهٔ مرتفع با ارتفاع بیش از سه هزار و ۵۰۰ متر مربع است. این کوهها از شمال غرب استان به جنوب شرق آن کشیده شده‌اند و هر چه از غرب استان به طرف شرق آن و استان اصفهان پیش رویم از میزان ارتفاعات کاسته می‌شود و در نهایت به دشتهای نسبتاً وسیع همچون دشت لار، فرادنبه، کیار و گندمان می‌رسیم. این دشتها در مجموع نزدیک به ۲۴ درصد وسعت استان را شامل می‌شوند و انباشتهٔ رسوبات در آن‌ها زمینه مساعدی برای کشاورزی به وجود آورده‌است. «زردکوه بختیاری» دومین کوه بلند رشته کوه زاگرس (پس از کوه دنا) در این استان قرار گرفته‌است.





آب‌ها

به علت ماهیت کوهستانی مرتفع، که در مسیر بادهای مرطوب سیستم‌های مدیترانه‌ای قرار داشته و موجب صعود و تخلیه بار این سامانه‌ها می‌گردد، این استان دارای بارش نسبتاً مناسب است به حدی که این منطقه با وجود داشتن تنها یک در صد از مساخت ایران، ده درصد از منابع آب کشور را در اختیار دارد. ریزشهای جوی و برف و باران درکوه‌های این استان منشاء معروفترین رودخانه‌های دائمی جنوب غربی و مرکزی ایران یعنی کارون و زاینده رود هستند و آبخیزهای این دو رودخانه را به ترتیب ۱۳۸۰۰ و ۲۷۲۰ کیلومتر مربع شامل می‌شود. در این استان چشمه‌های مختلفی نیز وجود دارد که علاوه بر ایجاد جاذبه‌های گردشگری و زیبایی‌های طبیعی زمینه مناسبی را برای ایجاد کارخانه‌های آب معدنی فراهم کرده‌است. برخی چشمه‌های بزرگ و معروف این استان عبارت‌اند از:



چشمه دیمه
چشمه شلمزار معروف به دریاچه
چشمه کوهرنگ
چشمه مایک
چشمه برم
چشمه‌های مولا و سرداب
چشمه سیاسرد
دروغ زنان در بالادستی پارک سرچشمه فرخ شهر
جشمه گلکوشکک در شهرستان کوهرنگ

10.چشمه سبزکوه توابع ناغان



جنگل‌ها

جنگلهای استان چهار محال و بختیاری در گروه جنگلهای غرب و جنوب غرب کشور قرار می‌گیرند. بخش زیادی از این جنگل‌ها در پنج منطقه بازفت، اردل،ناغان، لردگان، دوراهان و فلارد قرار گرفته‌اند. این جنگل‌ها با مساحتی در حدود ۳۰۷ هزار هکتار به صورت نواری از کوه‌های بازفت در شهرستان کوهرنگ به سمت کوه‌های فلارد در شهرستان لردگان کشیده شده‌اند. پوشش عمدهٔ جنگلی این مناطق، تقریباً ۹۸ درصد، بلوط غرب است.



مخاطرات محیط زیستی

این استان نیز همچون سایر نقاط کشور دستخوش مسائل زیست محیطی گوناگونی است. از سویی خشکسالی منابع آبی این استان را تهدید می‌کند و پربارش‌ترین استان کشور را به رده یازدهم کم‌بارش‌ترین استان‌ها رسانیده است و از سوی دیگر طرح‌های گوناگون انتقال آب تهدیدات مختلفی را علیه محیط زیست استان بسیج کرده است.




جاذبه‌های طبیعی و گردشگری
تالاب چغاخور

تالاب بین‌المللی چغاخور حدود دوهزار و ۳۰۰ هکتار مساحت دارد و در دامنه ارتفاعات سه هزار و۸۳۰ متری'برآفتاب' و 'کلار' در نزدیک شهر 'بلداجی' از توابع شهرستان بروجن قرار دارد. فاصله تالاب تا مرکز چهارمحال و بختیاری ۶۰ کیلومتر است و ویژگی منحصربه‌فرد این تالاب، زیست نوعی ماهی به نام 'ماهی گورخری' است.

چشم‌انداز بدیع و پرواز پرندگان مهاجر و بومی، این تالاب را در ردیف یکی از کانونهای مهم جذب گردشگری کشور و چهارمحال بختیاری قرار داده‌است.

با این حال چغاخور نیز مانند بسیاری از تالاب‌های کشور با خطر رو به روست، اما خطری که چغاخور را تهدید می‌کند نه بی‌آبی که غرق شدن در آب است.

به گفته هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی، می‌خواهند از جایی که فرسایش آبی بالاست آب را به این تالاب منتقل کنند و به این ترتیب آبی که وارد تالاب خواهد شد پر از رسوب است. اگر این آب داخل تالاب بیاید علاوه بر این که ارتفاع آب بیش از شش متر می‌شود و ویژگی تالابی چغاخور از بین می‌رود، خسارات دیگری هم وارد می‌شود. خود آب با این سرعتی که وارد تالاب می‌شود یک جریان رودخانه‌ای درست می‌کند که به دلیل جریان تند آب کل اکوسیستم تالاب را از بین خواهد برد. علاوه بر این، آن رسوباتی که با حجم زیاد وارد تالاب می‌شود کل رویشگاه کف تالاب را از بین می‌برد.

=====چشمه شلمزار در فاصله 40 کیلومتری مرکز استان در جنوب غربی شلمزار با متوسط آب دهی 1500 لیتر در ثانیه واقع شده است که یکی از سرچشمه‌های اصلی کارون می‌باشد سه رودخانه یا کانال از چشمه منشعب می‌گردد.




چشمه دیمه

چشمه دیمه، سرچشمه اصلی زاینده رود قبل از ایجاد تونل‌های کوهرنگ، در ۱۰ کیلومتری 'چلگرد' و مجاور روستای دیمه قرار دارد. آب این چشمه از گواراترین آبهای جهان است وخواص درمانی از قبیل جلوگیری از پوسیدگی دندان و درمان سنگ کلیه دارد.

مناظر چشمگیر و فضاسازی اطراف چشمه، این مکان را در ردیف زیباترین گردشگاه‌های شهرستان کوهرنگ قرار داده‌است. فاصله این جاذبه گردشگری تا شهرکرد ۱۲۰ کیلومتر است.




چشمه کوهرنگ

چشمه کوهرنگ با دبی آب زیاد از دامنه‌های 'زردکوه' سرچشمه می‌گیرد و پس از گذر از پیچ و خم فراوان به دریاچه سد کوهرنگ می‌ریزد و از تونل اول کوهرنگ وارد زاینده رود می‌شود. مناظر بسیار زیبای طبیعی اطراف چشمه و حضور عشایر در منطقه، زیبایی آن را دوچندان کرده‌است.

چشمه کوهرنگ نیز تا شهرکرد ۱۲۰ کیلومتر فاصله دارد.





چشمه برم لردگان

چشمه 'برم' در شهر لردگان با شهرکرد ۱۵۰ کیلومتر فاصله دارد.

این چشمه علاوه بر تامین آب کشاورزی، یکی از سرشاخه‌های کارون است و چشم‌انداز زیبایی را برای شهر لردگان بوجود آورده‌است. اطراف این چشمه به صورت پارکی برای تفرج گردشگران است. این چشمه در محله ی ساطح لردگان واقع است که مظهر شهر لردگان است .





آبشار آتشگاه

این آبشار در۱۹۰ کیلومتری شهرکرد و در۴۰ کیلومتری شهر لردگان در دره‌ای روح افزا به طول دو کیلومتر قرار دارد. مسیر این آبشار از محل چشمه تا اتصال به رودخانه'خرسان' را فضای سرسبز و بی‌نظیری از انواع درختان و گیاهان جنگلی فراگرفته و شیب زیاد و پستی و بلندی‌های دره، آبشارهای کوچک متعددی را در آن ایجاد کرده‌است.

پیوند عناصر زیبای طبیعی مانند دره، سبزه زار و اقلیم مناسب، فضای بسیار فرح بخشی را برای تفرج در این مکان پدیده آورده‌است.




آبشار دره عشق

آبشار'دره عشق' در منطقه 'مشایخ' شهرستان اردل در مجاورت روستای 'دره عشق' در۱۱۰ کیلومتری شهرکرد واقع است. این آبشار بیش از یکصد متر ارتفاع دارد و در کنار آن رود کارون جاری است.

این آبشار در ترکیب با شالیزارهای روستاهای' دره عشق' و' دورک شاهپوری' فضای شگفت انگیزی را به وجود آورده‌است.




پارک جنگلی پروز

این پارک در منتهی‌الیه جنوب چهارمحال بختیاری و در فاصله 50 کیلومتری شهر لردگان قرار دارد. گردشگاه زیبای 'پروز' با طبیعت بهشتی خود در امتداد دره‌ای سبز قرار گرفته‌است. فضای دنج و خلوت، سایه سار درختان بلند و قد کشیده پارک، چشمه‌های زلال متعدد، شالیزارهای پراکنده و درختان جنگلی اطراف، تصویری زیبا از طبیعت زیبا را جلوی چشم بیننده به نمایش می‌گذارد.





این پارک جنگلی فضای مناسبی برای استراحت و گردش خانواده‌هاست.

سیاسرد، گردشگاهی در 6 کیلومتری جنوب بروجن است که هوایی خنک، مفرح و مطبوع و درختانی زیبا و کهنسال با قدمتی بیش از 500سال دارد. هوای خنک و مطبوع و سایه‌سار درختان کهنسال موجود در اطراف چشمه سیاسرد مکانی بسیار زیبا برای تفرج و استراحت باشندگان شهر بروجن و سایر گردشگران پدید آورده است، به طوری که همه روزه و به ویژه در روزهای تعطیل این مکان شاهد حضور شمار زیادی از مسافران و گردشگران از استان‌های هم‌جوار می‌باشد. فضاسازی‌های مناسب اطراف چشمه، نزدیکی راه و دسترسی آسان، بر طرف‌داران این کانون گردشگری افزوده و میل به بازدید از این گردشگاه را دوچندان نموده است: امکانات و تسهیلات تفریحی، گردشگری، حمل و نقل، اسکان و جاده آسفالته، فضای سبز، سرویس بهداشتی، سکوی نشیمن، دسترسی به واحدهای اقامتی و پذیرایی شهر بروجن، تجهیزات بازی کودکان، پارکینگ، آب آشامیدنی. این تفریحگاه، دارای چشمه‌ای است که منابع آبی آن در زیر کوه سیاسرد واقع شده‌اند. این چشمه در سال‌های آبسالی دارای حجم آب زیاد و گوارایی است. در اطراف این چشمه، باغ‌ها و ویلاهای زیادی ساخته شده‌اند که کوچه‌باغ‌های باصفایی را تشکیل داده‌اند. این تفریحگاه در تابستان، به علت خنکا و مطبوعیت هوا، مورد توجه شهروندان شهر بروجن و شمار زیادی از شهروندان شهر اصفهان و شهرستان‌های تابع آن (همچون شهرضا، دهاقان، مبارکه و نجف‌آباد که آب و هوای گرمتری دارند.) قرار گرفته است. در فصل زمستان، پیست اسکی طبیعی و آماتور بر روی کوه سیاسرد توسط علاقه‌مندان برپا می‌شود. طی چند سال اخیر سیاسرد زیبا و زیباتر شده است به طوری که در سال 86 به عنوان گردشگاه ملی معرفی گردید و در سال‌های اخیر گردشگاه نمونه استان برگزیده شد. از دیگر جذابیت‌های سیاسرد پیاده‌روی در جاده منتهی به آن است که همیشه ورزشکاران این راه را پیاده یا با دوچرخه طی می‌کنند تا به سیاسرد برسند و پس از استراحت در زیر درختان تنومند آن و آشامیدن آب گوارا از چشمه آن دوباره مسیر 6 کیلومتری ان را باز می‌گردند.




آبشار تونل کوهرنگ

این آبشار از سرازیر شدن آب تونل اول کوهرنگ به وجود آمده‌است. این تونل به منظور انتقال آب چشمه کوهرنگ و دیگر چشمه‌ها به زاینده رود ایجاد شده‌است. تلاش برای انتقال این آب به زمانهای قدیم برمی‌گردد. (البته در مورد انتقال آب کارون به زاینده رود باید گفت که در سالهای اخیر به شکل بسیار ناعادلانه‌ای این کار سرعت گرفته و به نظر می‌رسد سرچشمه‌های کارون در چهارمحال و سایر استانهای مجاور باید فدای اصفهان گرد.)




غار سراب

'غار سراب' در ۵۶ کیلومتری جنوب غربی شهرکرد و هفت کیلومتری شهر 'باباحیدر' در مسیر دره‌ای زیبا و در مجاورت روستای'امیدآباد' قرار گرفته‌است. این غار شگفت انگیز دو دهانه دارد و بدلیل وجود موانع طبیعی بیش از ۶۰۰ متر از آن قابل دسترسی نیست. از یکی از دهانه‌های غار، آبی خروشان و خنک بیرون می‌آید.

ارتفاع سقف غار در بعضی از نقاط به ۱۵ متر می‌رسد. در دالان طویل غار قندیل‌های آهکی زیبا وجود دارد.




پیر غار

در جنوب روستای'ده چشمه' به فاصله شش کیلومتری فارسان و ۳۸ کیلومتری جنوب غربی شهرکرد گردشگاهی با صفا قرار دارد که به' پیرغار'شهرت یافته‌است. بر روی قسمتی از تپه سنگی مشرف به این گردشگاه سه کتیبه به خط نستعلیق به دستور 'خسروخان' سردار ظفر بختیاری حک شده‌است. متن این کتیبه‌ها مجملی از شرح لشکرکشی بختیاریها به اصفهان و تهران و نقش سرداران بختیاری در سرکوب استبداد صغیر و سقوط محمدعلی شاه در واقعه مشروطیت است.

مجموعه عوامل گردشگاه از جمله کتیبه‌های ارزشمند تاریخی، چشمهٔ پر آب، سایه سار درختان، آبشار زیبا و بلند، کوه‌های اطراف و غار موجود در محل، روزانه پذیرای صدها گردشگر است.





تاریخ بختیاری (کتاب)

تاریخ بختیاری عنوان کتابی اثر سردار اسعد بختیاری است.

تاریخ بختیاری (یا خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار) اثری برجسته در حوزه قوم نگارانه شمارمی آید. در ۱۳۲۷ عبدالحسین خان سپهر ملقب به لسان السلطنه و ملک المورخین به فرمان علیقلی بختیاری سردار اسعد وزیر جنگ و زیرنظر او تحریر کتاب را آغاز کرد.

بخش اعظم این اثر نوشته اوست اما مجموعاً چهارده تن در تحریر و تدوین و ترجمه برخی از منابع آن نقش داشته‌اند که در فصول کتاب نام‌شان ذکر شده‌است. سردار اسعد شخصاً در منابع جستجو می‌کرده و پس از بررسی و انتخاب فصول راجع به بختیاری‌ها مطالب را برای تحریر یا ترجمه در اختیار تحریرکنندگان و مترجمان قرار می‌داده‌است. علاوه بر آن بخش‌هایی را برای سپهر تقریر می‌کرده و او آنها را عیناً می‌نوشته و گاهی در پانویس توضیحاتی درباره مطالب نقل شده از منابع می افزوده است.

در تألیف تاریخ بختیاری افزون بر منابع معتبر از نوشته‌ها و خاطرات خارجیانی که به منطقه بختیاری رفته بوده‌اند با ذکر نام نویسنده و مترجم آنها استفاده شده که همین امر سبب تکرار برخی از مطالب شده‌است. از جمله این آثار است: سفرنام لیرد که نویسنده‌اش در ۱۲۵۸/۱۸۴۰ به منطقه بختیاری رفته و مدتی در آنجا زیسته بوده‌است. سفرنامه بارون دو بد به ترجمه سلطان محمد نائینی جهانگرد روسی که هم‌زمان با لیرد در میان بختیاری‌ها بوده‌است و خاطرات سرتیپ هوتم شیندلر صاحب منصب انگلیسی ترجمه علیرضا بن محمدحسین بن کیخسرو بن فتحعلی شاه.

نگارش تاریخ بختیاری حدود هفت سال طول کشید زیرا سردار اسعد برای معالجه چشم به اروپا سفر کرد و تألیف کتاب متوقف شد. در ۱۳۳۳ سلطان محمد نائینی به فرمان سردار اسعد کتاب را به پایان رساند.

تاریخ بختیاری دربردارنده اطلاعاتی وسیع و بی نظیر درباره تاریخ جغرافیای تاریخی آداب و رسوم باستان‌شناسی ساختار ایلی مردم و سرزمین بختیاری است. نثر کتاب به طور کلی ساده و روان است اما یکدست نیست، زیرا برگرفته از منابع مختلف و با ترجمه‌های گوناگون است.

بخش اصلی کتاب نخستین بار میان سال‌های ۱۳۲۹ و ۱۳۳۱ در ۵۴۱ صفحه با تصاویر و نقشه‌ای از منطقه بختیاری در قطع رحلی به طور ناقص چاپ سنگی شد. این چاپ دربردارنده آن بخش از تاریخ بختیاری بود که در ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ تألیف شده بود و سردار اسعد خود آن را دیده و تأیید کرده بود. این نسخه بدون تغییر در ۱۳۵۵/۱۳۱۵ش تجدید چاپ شد. قسمت دوم تاریخ بختیاری که از کوه رنگین تا رود کارون را دربرمی‌گیرد جداگانه به چاپ رسیده‌است، اما سردار اسعد که پیش از نابینا شدن این نسخه را خوانده بود دستور جمع‌آوری و سوزاندن آن را داد زیرا این قسمت را خلاف واقع و بی اعتبار می‌دانست. چاپ دیگری از تاریخ بختیاری در دست است که از ترجمه کتاب شش ماه در ایران تألیف «ادوارد استاک» صاحب منصب انگلیسی در حکومت هندوستان شروع می‌شود و وقایع کشته شدن ناصرالدین شاه و محاکمه «میرزا رضا کرمانی» را دربردارد و با یادداشت سردار اسعد درباره کتاب تاریخ بختیاری پایان می‌یابد.766

تاریخ بختیاری مشتمل بر سه بخش مذکور در ۱۳۳۳ چاپ سنگی شد و در ۱۳۶۱ش با مقدمه «جواد صفی نژاد» و با فهرست‌های گوناگون در تهران چاپ افست گردید. در ۱۳۷۶ش نیز به کوشش «جمشید کیان فر» در تهران منتشر شد.

تاریخ بختیاری (یا خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیاری) به عنوان یکی ازسه اثر برجسته درحورزه قوم نگارانه درکنار دواثر حکومتگران بختیاری اثرمهراب امیری و نظری به تاریخ بختیاری درعصرافشار اثرمهرزادقنبری سرداراکبری خرادآذربه شمارمی آید





مردم بختیاری

مردم بختیاری یا لرهای بختیاری شاخه‌ای از مردم لر به شمار می‌آیند و در جنوب غربی ایران ساکن هستند. بختیاری‌ها به گویش بختیاری که یکی از گویش‌های زبان لری است تکلم می‌کنند.
دانشنامه ایرانیکا جغرافیای سکونت لرهای بختیاری را از فریدن در غرب استان اصفهان تا اهواز و گویش بختیاری‌ها را گویشی از زبان لری معرفی می‌کند. سکونتگاه بختیاری‌ها، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی پیش از صفویان لرستان خوانده می‌شد اما پس از به قدرت رسیدن صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.



تاریخچه
شواهد تاریخی و باستانشناسی

سرزمین کنونی بختیاری هزاران سال است که سکونت‌گاه گروه‌های مختلف انسانی می‌باشد. شواهد گوناگون نشان می‌دهد که سرزمین باستانی قوم لر ده‌ها هزار سال پیش، مسکونی بوده‌است. منابع و امکانات طبیعی از قبیلِ آب، جنگل، مراتع، بارندگی مناسب، آبگیرهای فراوان و درّه‌های مستعد برای کشاورزی، این سرزمین را به یکی از بهترین زیستگاه‌ها و محل تجمع و سکونت گروه‌های انسانی در گذشته تبدیل نموده بود. افزون بر این امکانات، در بلندی‌های زاگرس و دامنه‌های آن، محیط مناسبی برای رویش نباتات علوفه‌ای و گونه‌های مختلف حیوانات فراهم کرده بود.




شواهد باستانشناسی

کاوش‌های باستان شناسی نشان می‌دهد که قدمتِ سکونتِ انسان در این منطقه به چهل هزار سال می‌رسد. بازمانده‌های فرهنگیِ دورانِ پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهرنشینی در این ناحیه به چشم می‌خورد. سرزمین بختیاری، از جمله محدود سرزمین‌هایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردنِ حیوانات و نباتات پرداخته یا به دیگر سخن، زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمهٔ پیدایش تمدن می‌باشد، آغاز نموده‌است.





در کتاب خلاصه تاریخ هنر آمده‌است:

از دوره پارینه سنگی ایران در کاوش غاری در تنگ پبده (کوه‌های بختیاری در شمال شرق شوشتر)، ابزارها و سلاح‌هایی از سنگ ناصاف (چکش، پیکان، تیغه و تبرسنگی) و در نواحی همیان، میرملاس و دوشه از توابع لرستان تصاویر جانوران و آدمیان منقوش بر صخره‌های قائم به رنگ‌های سیاه و زرد و سرخ یافت شده‌است که قدمتشان به حدود ۱۵ هزار سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد. صاحبانِ این آثار از راه شکار دسته جمعی و صید ماهی و گردآوری ریشه و بَرِ گیاهان، غذای خود را بدست می‌آورده‌اند.




پیدایش کشاورزی

انسان شناسان معتقدند که انقلاب بزرگ نوسنگی یا پیدایش کشاورزی و تولید خوراک در نواحی شمال خلیج فارس تا سوریه اتفاق افتاده‌است که به هلال حاصلخیز شهرت دارد. کشت نباتات و غلات از این ناحیه آغاز گردید. تپه ماهورها و دامنه‌های شمال و شمال شرق خوزستان که بخشی از قلمرو بختیاری‌ها می‌باشد با ارتفاع نسبی ۳۰۰ تا ۱٫۵۰۰ متر از سطح دریا و متوسط بارندگی ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلی‌متر بر مترمربع در سال، شرایط مساعدی برای رویش نباتات و کشت غلات فراهم ساخته‌است که در محدوده هلال حاصلخیز قرار دارد.

همچنین برخی از حیوانات، بویژه بز برای نخستین بار، در کوه‌های بختیاری اهلی گردید. هنری تی رایت باستان شناس آمریکایی در سال‌های ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ میلادی در شمال شرقی خوزستان در دشت ایذه و دشتگل به مطالعات باستان شناسی مبادرت نمود و از حیات مستمر و فعال گروه‌های انسانی در ۶ تا ۷ هزار سال پیش از میلاد، در این مناطق گزارش داد.




هزاره پنجم تا سوم پیش از میلاد

در هزاره پنجم تا سوم پیش از میلاد در دوره مس و عصر سنگ، شاهد ظهور قوم عیلام هستیم که از کوه‌ها به دشت سرازیر شده و تمدّن تکامل یافته‌ای را تأسیس نمودند.

حدود چهارهزار سال پیش از میلاد در سرزمینی که شامل خوزستان، لرستان، پشتکوه و کوه‌های بختیاری است، حکومت عیلام رشد و تکامل یافت. مردم عیلام، دولت خود را اَنشان یا آنزان می‌خواندند و ظاهراً به زبان آنزانی تکلم می‌کردند.

بیشترین آثار برجای مانده از دوره عیلامی، در محدوده شهرستان ایذه قرار دارد که شامل چندین کتیبه به خط میخی و صدها نقش برجسته بر روی سنگ‌ها، صخره‌ها و کوه‌ها می‌شود و به همین علت باستان شناسان، این منطقه را سرزمین سنگ نگاره‌ها نام نهاده‌اند.





عصر آهن

مصنوعات فلزی فراوانی مربوط به عصر آهن شامل: انواع سلاح‌ها، پیکره‌های کوچک اندام آدمی، ابزارهای مخصوص اسب، سنجاق‌ها و ده‌ها ابزار و وسیلهٔ دیگر در بخش‌هایی از لرستان و خوزستان کشف شده‌است که از زندگی گروه‌های بسیاری از انسان‌ها حکایت دارد.




هزاره دوم پیش از میلاد

در هزاره دوم پیش از میلاد، اگوم حکومت کاسیان را در بخش علیای سرچشمه‌های کارون، در کوه‌های بختیاری، تأسیس نمود.





پارسوماش و انشان

از حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نیز پیشینیان بختیاری‌ها در منطقه پارسوماش (مسجدسلیمان کنونی) و انشان (ایذه کنونی) دولت جدیدی تأسیس نمودند. دولت عیلام دیگر در این زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه مخالفت کند. چیش پیش پسر و جانشین هخامنش، پیشتر عنوان پادشاه شهر انشان یافته و ناحیه مزبور را تا شمال پارسوماش اشغال کرده بود.

رومن گیرشمن، باستان شناس فرانسوی، در کتاب ایران از آغاز تا اسلام می‌نویسد: من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته‌ام، مگر اینکه عیلامی را یافته‌ام.

اما بختیاری‌ها دراین منطقه، تبدیل به قوم غالبی شدند که فرهنگ و زبان خود را غالب کرده و رواج دادند. محکم ترین دلیل، گویش بختیاری هاست که امتداد زبان پهلوی رایج، در بین پارسیان قبل از اسلام است. آداب، رسوم و سنن فراوان دیگری نیز، پیوستگی بختیاری‌ها را، با پارسیان روایت می‌کند. تا جایی که برخی از منابع عقیده دارند که لرها و بختیاری‌ها بازماندگان قبیله‌های مارافیان و ماسپیان پارسی هستند که نخستین قبیله‌هایی بودند که به کوروش پیوستند. شاید هم، بازماندگان قبیله اسه گرته (اسه = سنگ، گرته = غار) باشند، که در کوهستان‌های زاگرس و درون غارها زندگی می‌کردند.

با به قدرت رسیدن کورش بزرگ در پارسوماش و انشان، از پارسوماش تا استان فارس کنونی به نام پارس نامبردار شد و در دوره اشکانیان به الیمایید تغییر کرد. دوباره در زمان ساسانیان به پارسه تغییر یافت و پس از زوال ساسانیان، در سده‌های نخستین اسلام، مورخین تازی همة زاگرس نشینان را کرد نامیدند و منطقه آنها را جبال خواندند... !از سال سیصد هجری قمری به بعد، به لر بزرگ مشهور شد و از زمان صفویه به بعد نیز، کهگیلویه و بویراحمد، از آن جدا شد و مانده آن به نام بختیاری در جغرافیای ایران نمایان گردید.



دراین باره مازیار اشرفیان بناب -که تخصص وی در رشته ژنتیک پزشکی است- می‌گوید:

بر پایه پژوهش‌های ژنتیکی، عموم اقوام و گروه‌های جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی کنونی ایران) زندگی می‌کنند، با اینکه دارای تفاوت‌های اندک فرهنگی هستند و حتی گاه به زبان‌های گوناگون هم سخن می‌گویند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند. این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که نزدیک به ۱۰ تا ۱۱هزار سال پیش در بخش‌های جنوب باختری فلات ایران ساکن بوده‌اند، بر می‌گردد.





دیگر بررسی ها

بنابر بررسی‌های ژنتیکی، ایرانیان با اروپایی‌ها، نه به شَوَندِ (علت) کوچ اقوامی از اروپا به ایران (در حدود ۴ هزار سال پیش) که به شوندِ کوچ کشاورزان ایرانی به سوی اروپا (در حدود ۱۰ هزار سال پیش) است. اسناد تاریخی و باستان شناسی نشان می‌دهد که آریایی‌ها اقوامی کوچنده نبوده‌اند، بلکه از ۱۰ هزار سال پیش، در سرزمین ایران بوده و منشأ بزرگ ترین نوآوری‌های انسان مُدرن بوده‌اند. امروزه شواهد گوناگونی همچون یافته‌های باستان شناسی و ژنتیکی، درستی این فرضیه، که اقوامی از سرزمین‌های دور اروپایی، به فلات ایران کوچ کرده‌اند را، مورد پُرسش قرار داده و آن را رد می‌کند... !

برخی انسان شناسان و زبان شناسان اروپایی، برای فرضیه نژادپرستانه خود، که قصد توضیح و توجیه ریشه مشترک و شیوه گسترش زبان‌های هند و اروپایی و حتی برتریِ نژادیِ برخی اروپایی‌ها را داشته‌است و برای اصالت بخشیدن به این فرضیه خود، نیاز به یک نام اصیل و باستانی داشته‌اند و نام آریایی، که ریشه در زبان‌های سانسکریت و ایران باستان دارد را، به امانت گرفته و به نوعی مورد سوءاستفاده قرار داده‌اند.

هم‌زمانی این سوءاستفاده علمی دانشمندان اروپایی در سده‌های نوزدهم و بیستم میلادی با سیاست‌های ملی گرایانه وقت و تبلیغاتِ گسترده و آموزش اینکه ایرانیان ریشه در جمعیت‌های آریایی اروپایی دارند در درازای چندین دهه، این باور نادرست را در ایرانیان پدید آورده که نزدیک ۴ هزار سال پیش، قبایلی که به زبان‌های هند و اروپایی سخن می‌گفته‌اند، از شمال، وارد فلات ایران شده و جایگزین اقوام بومی ایران شده‌اند و ما ایرانیان امروزی، دنبالهٔ این آریایی‌های کوچنده هستیم.

همه ما ایرانیان از آریایی‌هایی هستیم که از بیش از ۱۰ هزار سال پیش، در این سرزمین (ایران) می‌زیسته‌اند و تئوری کوچ اقوامی از اروپای خاوری به ایران (که به نادرست و حتی به عمد توسط شماری از دانشمندان اروپایی نام آریایی بر آن‌ها گذاشته شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان، یک فرضیه نادرست و وارداتی است.




وجه تسمیه بختیاری

خسرو خان سردار ظفر معتقد است، که بختیاری‌ها در زمان صفویه (۱۳۷۲- ۱۵۰۱ میلادی) به این نام شهرت جسته‌اند.

برای نخستین بار، حمدلله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ از بختیاری‌ها نام برده‌است. تباری که پس از نیرومند شدن آوازه بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمین‌هایی که امروزه محل سکونت لر بزرگ است، چیره شد. حمدلله مستوفی بختیاری‌ها را از تبارهای بزرگ ایران می‌داند، که به لر بزرگ نیز شناخته شده‌اند.

تقسیم‌بندی مردم لر به لربزرگ و کوچک، به زمان حکومت هزاراسپیان در منطقه لرستان بازمی‌گردد. نام لر کوچک نیز به مردمان استان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود.

احتمال می‌رود واژه بختیاری دگرگون شده واژه باختری باشد و بختیاری، به معنی باختری‌ها باشد. برخی نیز بر این باورند که ریشه تباری لرها، از سکاها می‌باشد.

رومن گیرشمن باستان‌شناس سرشناس فرانسوی می‌نویسد:

من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته‌ام، مگر اینکه عیلامی را یافته‌ام.

این نشان از این دارد، که پیش از چیرگی مردمان هند و اروپایی تبار سرزمینی که، هم‌اکنون مردم بختیاری در آن سکونت دارند، جزئی از کشور عیلام بوده‌است.

حسین پژمان بختیاری، شاعر معاصر می‌نویسد:

کلمه بختیاری، به تنهایی، خوشبخت معنی می‌دهد و شاید هم بعضی از رؤسای طوایف به این نام شهرت داشته‌اند، که احتمالاً بعدها تمام افراد ایل به این نام شناخته شده‌اند.

در آغاز پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم به‌شمار می‌آمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری، گاهی بخشی از اصفهان و گاهی بخشی از خوزستان بود. نخستین کسی که برآن شد تا تاریخ بختیاری‌ها را به نگارش درآورد، سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشته‌های او به نام تاریخ بختیاری به دانسته‌های ارزشمندی درباره بختیاری‌ها بر می‌خوریم.





محل سکونت

بختیاری‌ها، در بخشی از استان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان، اصفهان و قسمتی از شرق لرستان ساکن هستند.

چهارمحال و بختیاری، شامل: چهار محلِ لار، کیار، میزدج، گندمان بعلاوهٔ سرزمین‌های بختیاری می‌باشد و از این رو به آن چهار محال و بختیاری گفته‌اند.

سرزمین‌های بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر دورود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز در استان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر می‌گیرد.

این سرزمین‌ها به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم می‌شود.


محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم می‌گردد:

بخش ییلاقی: یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان دورود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان می‌باشد.
بخش قشلاقی: یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستان ایذه و شهرستان رامهرمز می‌باشد.



محلِ سکونتِ ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم می‌گردد:

بخش ییلاقی: در محدوده شورآب، تنگه گزی و دامنه‌های زردکوه تا اردل به مرکزیت شهرستانهای کوهرنگ و چلگرد می‌باشد.
بخش قشلاقی: در محدوده شهرستان اندیکا و شهرستان مسجد سلیمان می‌باشد.
سید مجتبی نواب صفوی
سید مجتبی میرلوحی (۱۳۰۳ تا ۲۷ دی ۱۳۳۴) معروف به نواب صفوی طلبه و بنیان‌گذار فدائیان اسلام است که در ترور حسین علاء و احمد کسروی نقش مستقیم داشت.





زندگی شخصی
او در ۱۳۰۳ در محلهٔ خانی‌آباد تهران و در خانواده‌ای از روحانیان به دنیا آمد. پس از درگذشت پدرش زیر نظر عمویش بزرگ شد. نواب نام خانوادگی مادرش بود که خودش آن را برگزید. سید مجتبی در ۷ سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد. دوره دبیرستان را درمدرسه صنعتی آلمانی‌ها در رشتهٔ مکانیک ادامهٔ تحصیل داد. پس از چند سال برای کار به آبادان رفت وبه استخدام شرکت نفت در آمد . پس از آن به نجف رفته به فراگیری دروس دینی مشغول شد. او برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد.او در آنجا تحصیلات دینی خود را ادامه داد و با عبدالحسین امینی که مشغول نوشتن و جمع آوری الغدیر بود آشنا شد.وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون عبدالحسین امینی، حاج آقا حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت.زهره کاظمی، معروف به زهرا رهنورد، دختر احترام‌السادات نواب صفوی، دختر عموی مجتبی نواب صفوی است.


فعالیت سیاسی
در دوره‌ای که در مدرسهٔ آلمانی‌ها مشغول تحصیل بود، به سال ۱۳۱۹ در همان مدرسه تظاهراتی بر ضد کشف حجاب به راه انداخت.او که در ۱۳۲۲ در شرکت نفت آبادان، استخدام شده بود، به دنبال اغتشاش کارگران درگیری آنان با مسئولان انگلیسی و سخنرانی نواب، تحت تعقیب قرار گرفت و به نجف فرار کرد.وی در زمان دولت مصدق وی را به قتل تهدید می‌کندو پس از مدتی به مخالفت با دولت برمی خیزد که در این میان آیت الله کاشانی نیز جانب مصدق را می‌گیرد. نواب در سال ۱۳۳۰ به دلیل پرونده قبلی در ساری به دو سال زندان قطعی محکوم شده بود[۱۲] و به همین دلیل به دستور مصدق،نخست وزیر وقت، مأموران در تیرماه 1330 نواب را در خیابان ژاله (شهدا) دستگیر می‌کنند و با توجه به پرونده معاونت او در قتل رزم آراء پرونده دیگری برای او از سوی دادستان تشکیل می‌گردد.


در متن دادنامه دادستان ساری فرزاد نیا چنین آمده‌است:

سید مجتبی نواب صفوی فرزند جواد، ۲۹ ساله دارای عیال بدون اولاد ساکن تهران خیابان امیریه کوچه اسلحه دار باشی منزل نواب صفوی به موجب دادنامه شماره ۲۴۳ - ۲۸/۷/۲۷، دادگاه جنحه ساری که به شرح گزارش مامورین کلانتری تهران مشارٌ‌الیه از دیدار آن استنکاف نموده به گناه ورود به عنف به دبیرستان ایران دخت به دو سال حبس تادیبی و پنج هزار ریال غرامت نقدی... غیاباً محکوم گردیده...


نواب پس ازآزادی برای شرکت در موتمر اسلامی به کشورهای مصر، اردن، عراق، لبنان و فلسطین سفر می‌کند.
و در مسیر بازگشت به ایران در عراق طی مصاحیه‌ای کودتای ۲۸ مرداد را به شاه تبریک می‌گوید.


او پس از بازگشت در تهران بیانیه‌ای به این شرح صادر می‌کند که در روزنامه کیهان ۳ شهریور ۱۳۳۲ به نشر می‌رسد:

هوالعزیز - فرمان خدا بالاتر از هر فرمانی بوده اطاعتش واجب تر از اطاعت هر کسی است و هر کس عملاً با احکام خدا مخالفت کند اطاعت او حرام و مخالفتش واجب است. من به همین دلیل با دولت مصدق به شدت مخالف بوده و او در تمام حکومتش از ترس من و برادرانم در گوشه خانه متحصن بود و هر واسطه‌ای برای سازش با من می‌فرستاد چون حاضر نبود که تسلیم حکم خدا شود مایوس می‌شد، بزرگترین جنایت مصدق تقویت عمال شوروی در ایران بود و تنها روح ایمان و علاقه خلل ناپذیر مردم این سرزمین و افسران و سربازان پاکزاد و مسلمان ما به ناموس و دیانت بود که به یاری خدا او و عمال رذل بیگانه را شکست داده و خواهد داد و به خدای محمد صلی الله علیه و آله قسم که اگر دو روز دیگر حکومت مصدق باقی‌مانده و رجاله بازیهای بیگانه پرستان ادامه پیدا می‌کرد عقده‌های درونی مردم مسلمان ایران به هزاران برابر شدیدتر از آن طور که شد منفجر گردیده و رگهای بدن فرد فرد عمال کوچک و بزرگ شوروی رذل را به دست و دندان خشمناکشان بیرون کشیده بنیاد هستی یک یک آنها را بدون استثناء در شعله‌های سوزان غیرت خویش می‌سوزاندند تا یاس کرملین نشینان از تسلط بر کمترین خشت مملکت ما هزاران برابر یاس کنونی گردد و گویا چون اکثر این فریب خوردگان، بدبخت و نادان و قابل هدایت بودند. خدای رحیم رحمی کرد که شاید هدایت شوند و از راه پلید فروش دین و ناموس و وطن به بیگانه بازگردند و اگر حقوق خویشتن را هم می‌خواهند در سایه پیروی علی علیه السلام و از روی مبانی الهی اسلام بخواهند نه اینکه به خاطر وعده‌های پوچ و بی مغزی دین و ناموس و آزادی و وطن را فدای چکمه‌های ظالمانه رذل ترین بیگانه کنند، پس مملکت به خاطر اسلام و به نیروی ایمان حفظ گردیده و هر نفعی به هر که رسید در پناه اسلام رسید و اگر قانون اساسی صحیح است اصل دوم متمم قانون اساسی و سایر اصول آنهم صحیح است و شاه و نخست وزیر و وزرا عملاً باید دارای مذهب شیعه و مروج آن باشند و باید قوانینی که مخالف احکام مقدس خداست و به غلط از مغزهای پوسیده گمراهانی تجاوز کرده لغو و باطل گردیده و به عمر کثیف منکرات و مفاسد خاتمه داده شود و در مرحله اولی مسکرات خانمانسوز و لختی و بی قیدی شرم آور زنان و موسیقی شهوت انگیز فضیلت کش و رقاص خانه‌های جنایت بار و قوانین قضایی پوسیده اروپایی از میان برود و تعالیم عالی و احکام حیات بخش اسلام جایگزین آنها گردد و با اجرای برنامه عالی اقتصادی اسلام فقر و محرومیت اکثریت مردم مسلمان ایران و فواصل خطرناک طبقاتی پایان یابد تا شاه و هیئت حاکمه قانونی و رسمی و خوشبخت و سعادتمند باشند و بر ملتی خوشبخت و سعادتمند هم حکومت کنند و خدا و خلق خدا از آنها راضی باشند و در این خصوص کتاب رهنمای حقایق (برنامه فدائیان اسلام) راهنمائیهای لازم را با براهین کافی از سالهای پیش نموده‌است. والا تا وضع چنین است و کار بر این منوال، قدرت دولت و ملت پراکنده و متلاشی و متصادم با هم بوده، مملکت در سراشیب سقوط مادی و معنوی و اخلاقی می‌باشد.
تهران - به یاری خدای توانا - سیدمجتبی نواب صفوی

نواب پس از بازگشت از سفر خود رابرای مجلس ۱۸ از شهر قم نامزد انتخابات مجلس شورای ملی اعلام می‌کند
این عمل باعث می‌شود که برخی از یارانش از او جدا شوند و با توجه به مخالفت‌های پیش امده سرانجام از این امر منصرف می‌گردد.


جمعیت فدائیان اسلام
نواب صفوی، پس از آزادی از زندان در پی ترور نافرجام کسروی، طی اعلامیه‌ای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی کرد.







سید ابوالحسن نواب
سید ابوالحسن نواب در سال ۱۳۳۷ در شهرضا متولد شد. او در دهه ۵۰ برای تحصیل علوم اسلامی وارد مدرسه حقانی شد. وی از نزدیکان علی قدوسی و سید محمد حسینی بهشتی بوده

و در ابتدای انقلاب وارد حکومت شد. او بیشتر به فعالیت‌های فرهنگی مشغول است و اکثر کشورهای جهان را دیده و با سران کشورهای اسلامی رابطه نزدیک دارد.

برادر وی شهید سید محمد حسین نواب در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین در شهر موستار کشته شد.

ایشان موسس و سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب می‌باشد، این دانشگاه گرچه یک دانشگاه خصوصی است و کاملا متکی به نواب اما در مدتی کمتر از پانزده سال توانسته‌است به مرکز تحقیقاتی معتبری در دنیا تبدیل شود

. او بهترین اساتید کشور را در این دانشگاه به کار گرفته‌است.

او در اواخر سال ۱۳۸۴ در جامعه الزهرا قم سخنرانی کرد که جنجال بزرگی در ایران به راه انداخت و بسیار از تندروهای به او حمله کردند این حملات با سخنرانی سید علی خامنه‌ای پایان یافت او در سخنرانی خود با اینکه نامی از نواب نبرد مواضع او را تایید کرد و سال ۸۵ را به نام سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامید. او هم اکنون مسئول دفتر سیاسی جامعه روحانیت مبارز است و با انصراف خود در انتخابات مجلس هشتم جناح محافظ کار(اصولگرایان) را در انتخاب جایگزینی برای او دچار مشکل کرد.






حسام نواب صفوی
حسام نواب صفوی بازیگر سینما در سال ۱۳۵۳ در تهران متولد شد.

زندگی
او تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد و موفق به اخذ مدرک لیسانس حقوق شد. نواب صفوی در طول سابقه هنری خود علاوه بر بازی در فیلم‌های سینمایی به ایفای نقش در سریال‌های تلویزیونی نیز پرداخته‌ است که از جمله فعالیت‌های او می‌توان به فیلم‌های «اعتراض»، «نان و عشق وموتور هزار»، «اتانازی»، «عروس خوشقدم»، «سیزده گر به روی شیروانی» و «سودای پرواز» و سریال‌های «بازگشت به خانه»، «شن‌های کف رودخانه»، «کیف انگلیسی» و «روشن تر از تاریکی (داستان زندگی ملاصدرا)» اشاره کرد. لازم به ذکر است نواب صفوی علاوه بر بازیگری نوازندگی را نیز تجربه کرده و دارای مدرک افتخاری نوازندگی پیانو می‌باشد.وی در سال ۸۷ پس از قبولی در آزمون وکالت و طی دوره های مختلف موفق به اخذ پروانه وکالت گردید و هم اکنون با راه اندازی موسسه حقوقی نواب صفوی (www.navabsafavi.ir) در صدد خدمت به هموطنان خود در این زمینه می باشد.



فیلم‌ها
سال نام فیلم
۱۳۹۲ عملیات مهدکودک
۱۳۸۹ اخراجی‌ها ۳
۱۳۸۸ عروسک
۱۳۸۷ تهران ۱۵۰۰
۱۳۸۷ وقتی همه خوابیم
۱۳۸۷ اخراجی‌ها ۲
۱۳۸۶ کلاغ پر
۱۳۸۵ مهمان
۱۳۸۵ سوغات فرنگ
۱۳۸۴ ابراهیم خلیل‌الله
۱۳۸۳ عروس فراری
۱۳۸۳ سرود تولد
۱۳۸۳ ازدواج به سبک ایرانی
۱۳۸۲ سیزده گربه روی شیروانی
۱۳۸۲ شمعی در باد
۱۳۸۱ عروس خوش قدم
۱۳۸۰ اتانازی
۱۳۸۰ نان، عشق، موتور ۱۰۰۰
۱۳۷۸ اعتراض
ساعت : 2:55 pm | نویسنده : admin | مطلب بعدی
نواب | next page | next page