راک استار گیمز
راکاستار گیمز
راکاستار گیمز (به انگلیسی: Rockstar Games) یک شرکت توسعهدهنده و ناشر بازیهای ویدئویی در نیویورک، که مالک اصلی آن شرکت تیک-تو اینتراکتیو است. این شرکت به دلیل توسعهٔ بازیهایی همچون سری اتومبیلدزدی بزرگ، سری مکس پین، ال. ای. نویر، بولی، سری شکارچی انسان، سری باشگاه شبانه و رزمندگان و همچنین استفاده از سبک دنیای آزاد به شهرت بسیار رسید.

راکاستار اولین بار در سال ۱۹۹۸ در نیویورک به وسیلهٔ سم و دن هوسر، تری دونوان، جیمی کینگ و گری فورمن، توسعهدهندههای انگلیسی، ساخته شد. دفتر مرکزی شعبه اصلی راکاستار در نیویورک (که با نام راکاستار انوایاس شناخته میشود) و در نزدیکی محلهٔ سوهوی آن شهر است.
در فوریه سال ۲۰۱۴، کپیهای بازیهای راکاستار، به ۲۵۰ میلیون کپی رسید و بیشتر موفقیتش را مدیون سری بازیهای اتومبیلدزدی بزرگ است که تنهایی ۱۵۷٫۵ میلیون فروش رفت. در مارس ۲۰۱۴ نیز راکاستار جایزه فلوشیپ آکادمی بفتا برای سری بازیهای اتومبیلدزدی بزرگ کسب کرد.
راک استار استودیوهای متعددی در نقاط مختلف جهان دارد؛ که میتوان استودیوی راکاستار نرت را از مشهورترین آنها نام برد.
بازیهای ساخته شده توسط راکاستار
سری اتومبیلدزدی بزرگ (۱۹۹۷-تاکنون)
سری باشگاه شبانه (۲۰۰۰-تاکنون)
سری مکس پین (۲۰۰۱-تاکنون)
سری شکارچی انسان (۲۰۰۳-تاکنون)
سری سرخپوست مرده (۲۰۰۴-تاکنون)
رزمندگان (۲۰۰۵)
بولی (۲۰۰۶)
ال. ای. نویر (۲۰۱۱)
راکاستار ژاپن
راکاستار ژاپن از شرکتهای تابعهی راکاستار گیمز که مکانش در کشور ژاپن است. این شرکت بازیهای راکاستار را در آسیا منتشر میکند.
راکاستار لینکلن
راکاستار لینکلن (به انگلیسی: Rockstar Lincoln)، شرکت بریتانیایی توسعهدهنده بازیهای ویدئویی از شرکتهای تابعهی راکاستار گیمز که مکانش در لینکلن، انگلستان است. این شرکت جوابگوی تست و ترجمه بازیهای ویدئویی راکاستار دیگر شرکتهای راکاستار است.
راکاستار نرت
راکاستار نرت (به انگلیسی: Rockstar North) یک توسعهدهنده بازیهای ویدئویی اسکاتلندی است. این شرکت بخشی از راکاستار گیمز، و متعلق به تیک-تو اینتراکتیو است. راکاستار نرت توسعه دهندهٔ اصلی سری اتومبیلدزدی بزرگ از جمله اتومبیلدزدی بزرگ ۳، اتومبیلدزدی بزرگ: وایس سیتی، و اتومبیلدزدی بزرگ: سن آندریاس میباشد.
راکاستار سندیگو
راکاستار سندیگو (به انگلیسی: RockStar San Diego) نام یک استودیوی بازیسازی آمریکایی است که عمده شهرت خود را مدیون ساخت دو بازی سرخپوست مرده: رستگاری و سرخپوست مرده: ششلول است.
این استودیو زیرمجموعه شرکت راک استار گیمز محسوب می شود. استودیو راکاستار سندیگو تنها استودیوی راکاستار است که از موتور بازی پیشرفته راکاستار برای بازیهایش از جمله اتومبیلدزدی بزرگ ۴ استفاده کرده است.
بازی اکشن-ماجراجویی
بازی اکشن-ماجراجویی (به انگلیسی: Action-adventure game) سبکی در بازی رایانهای است که خود زیرمجموعهٔ سبک اکشن قرار میگیرد، بازیکن با بازی در این سبک، علاوه بر شرکت در صحنههای اکشن، در عمل درگیر داستان بازی نیز خواهید شد. همراه شدن صحنههای اکشن با ماجراجوییهایی مانند پنهانکاری و حل پازلهای گوناگون، از جمله عناصر تشکیلدهنده این سبک از بازیها بهشمار میروند. بازیهای ندانسته، توم ریدر، کیش یک آدمکش و اسپیلنترسل در این سبک قرار میگیرند.
لوئیز فرناندو لوپز
لوئیز فرناندو لوپز شخصیت خیالی قابل بازی در اتومبیلدزدی بزرگ ۴: حکایت گی تونی است که در که در لیبرتی سیتی زندگی میکند. او مباشر آنتونی پرینس (به انگلیسی: Anthony Prince) مشهور به گِی تونی (تونی همجنسگرا) (به انگلیسی: Gay Tony)، مالک چندین باشگاه شبانه در آمریکا است. در داستان بازی، لوئیز لوپز به همراه گی تونی درگیر ماجرای سرقت الماسهای دو میلیون دلاری میشود که نیکو بلیک، جانی کلبیتز (که برای ری باچینو کار میکند) و رِی بولگارین نیز به دنبال آن هستند. در این ماجرا حوادث بسییار مرگباری برای لوئیز فرناندو لوپز و گی تونی رخ میدهد اما یک مرد ثروتمند عرب به نام یوسف امیر با آنان شریک میشود و آنها را نجات میدهد اما به هر حال در پایان ماجرا، یک بیخانمان الماسها را که در آشغالدانی گم شدهبود پیدا میکند و به ثروت میرسد.
دربارهٔ لوئیز
او دورگهای سیاه و سفید است. مادر او در لیبرتی سیتی زندگی میکند. همچنین دو دوست با وفا دارد که در هر شرایطی او را کمک میکنند نام این دو هنریکه و آرماندو میباشد. لوئیز، نیکو بلیک و جانی کلبیتز در سه بازی اتومبیلدزدی بزرگ ۴، اتومبیلدزدی بزرگ ۴: حکایت گی تونی و اتومبیلدزدی بزرگ ۴: گمشده و نفرینشده هستند و با هم ارتباط دارند.
فهرست شخصیتهای اتومبیل دزدی بزرگ ۴
شخصیتهای اصلی بازی اتومبیل دزدی بزرگ ۴ معرفی شدهاند.
نیکو بلیک
نیکو در بازی بهعنوان یک شخصیت خلافکار معرفی میشود. این بخاطر فعالیتهای مجرمانه او در زندگی اش است. کارهایی مانند کشتن، فروختن و قاچاق انسانها. بعد از متقاعد شدنش توسط پسرعمو رومن حالا او میخواهد زندگی تازهای را در شهر آزادی شروع کند.
رومن بلیک
آقای رومن پسر عموی نیکو هست. او در شهر آزادی زندگی میکند. علاقه شدید به زنان - خوش گذارانیهای شبانه - ماشینهای سرعت و بهروزکردن آنهاست و در کل شغل خاصی جز این کار ندارد و تمام طول روز را به انجام فعالیتها در این زمینه میپردازد.
ولاد
جناب ولاد بزرگترین و در اصطلاح گردنکلفتترین شخصیت بازی و رئیس بزرگترین دسته اراذل و اوباش شهر میباشد. او کار عظیم خود را با معاملات کوچک با گروهی انجام میدهد و رفتهرفته با افرادی از کشور روسیه وارد بازی بزرگ و خطرناکی میشود. از اینجا داستان جنایتهای این مرد آغاز میشود شما در ابتدا توسط رومان(پسر عمویتان) با وی (ولاد) دوست شده ولی در ادامه مجبور به کشتن وی می شوید و این آغاز ورود شما به ماجراهای هیجان انگیز این بازی است.
الیزابتا
او دلال خردهفروش و عمدهفروش داروهای کمیاب و اعتیاد آور است. خانم الیزابتا شخصیتی آرام دارد که ناگهان در خورد کارهای خرید و فروش خود دست به فروش و معامله داروهای اعتیاد آور و در کل مواد مخدری که حاصل آن به اعتیاد و سود آوری میباشد دست مییابد. در پی این عمل خود، کار خود را از عامیانه به مخفیانه تغییر میدهد و حال او جز یکی از گروهای شرور شهر میشود.
مانی
مانی شخصتی مقدر است که زندگی سختی را در بین اراذل و اوباش به پا کرده و بیشتر فعالیتش، معطوف به شعارهای ضد قانون یا درخواستی و دیوار نوشته هاست. او عاشق هیپهاپ و breakdancing میباشد. او نیز در پی کشمکشهای به وجود آمده در بین گروههای محلی و خیابانی وارد جنایت میشود.
بروس کیبوتس
معنای واقعی مرد مدرن در شهر همین بروسی هست. او مردی لارج و عاشق مطالعه مجلهها و زنان - لوارم ورزشی و تفریحی شخصی میباشد. اما ناگهان اتفاقاتی به خاطر اندکی پول او را به کام سیاهی میبرد.
نیکو بلیک
نیکو بلیک یا نیکو بلیچ (صربی سیریلیک: Нико Белић - صربی لاتین: Niko Belić) شخصیتی ساختگی در مجموعه بازی رایانهای اتومبیلدزدی بزرگ است. او نقش اصلی و شخصیت قابل بازی در اتومبیل دزدی بزرگ ۴ است.
مقدمه
نیکو به عنوان شخصیت اصلی در بازی اتومبیل دزدی بزرگ 4 نقش دارد. او یک سرباز سابق 30 ساله است که برای فرار از گذشتهٔ تلخ و در جستجوی «رویای امریکایی» به شهر آزادی آمده است. او توسط پسر عمویش، رومن بلیک، به آمدن به امریکا ترغیب شده، کسی که در نامه هایش به نیکو ادعا داشت که زندگی عالی با زنهای زیبا، ماشینهای آخرین مدل و پول بسیار در امریکا دارد. اما بعداً مشخص میشود که تمام اینها دروغی بیش نبوده است، رومن فقط یک آژانس تاکسی تلفنی در حال ورشکستگی دارد، مبلغ زیادی بدهی بالا آورده و تمام خلافکاران شهر برای سر او جایزه گذاشتهاند. در واقع رومن با آگاهی از گذشته وحشتناک پسر عمویش، با این امید که نیکو او را از دست طلبکارانش نجات دهد، یا حتی دروغ او را به واقعیت تبدیل کند، وی را به امریکا کشانده است. با اینحال نیکو برای آمدن به امریکا دلایل دیگری هم در پشت پرده داشت، که در طول داستان بازی مشخص میشود. نیکو علاوه بر زبان انگلیسی، صربی هم صحبت می کند.
زندگی نامه
ملیت نیکو دقیقاً مشخص نشده، با این حال او به زبان صربی صحبت می کند. پدر نیکو یک دائمالخمر بوده که مدام بر او، مادر و برادرش (که در جنگ کشته شد) پرخاش می کرده است. میلیسا، مادر نیکو، که مادری دلسوز و مهربان بود از اینکه پسرش در چنین وضعیت سختی زندگی می کرد ناراحت بود. زیرا نیکو در دوران جنگهای یوگوسلاوی رشد می کرد، جنگی که بزودی نیکو که یک جوان خشمگین بود در آن شرکت کرد. نیکو شاهد بیرحمیهای بسیاری در جنگ بود، مانند قتلعام و قطعه قطعه کردن 50 کودک، که باعث شد همیشه دید بدگامانه ای در زندگی اش داشته باشد، همراه با باری از حسرت و پشیمانی و افسردگی. خاطره مهم نیکو از جنگ زمانی است که گروه 15 نفره آنها که همگی مردان جوانی از دهکدهٔ او بودند، توسط دشمن قافلگیر شدند. او توانست از آن حمله فرار کرده و جان سالم بدر ببرد، اما چند هفته بعد دریافت که این حمله به دنبال خیانت یکی از اعضای گروه خودشان روی داده است. پس به جایی بازگشت که دوستانش توی گودال به خاک سپرده شده بودند، آنها را شمرد و هریک را شناسایی کرد، در نهایت دریافت که بجز او دو نفر دیگر هم جان سالم بدر بردهاند: فلوریان کراویچ و دارکو برویچ. نیکو با خودش پیمان بست که فرد خائن را پیدا کند، نه فقط برای انتقام، قصد دیگر او التیام بخشیدن به وضع روحیاش بود و بازگشتن به زندگی خودش. علاوه بر این، نیکو در تمرینهای ابتدایی ارتش مهارتهای بسیاری را نیز آموخت، از جمله نبرد نزدیک، تیراندازی و شنا.
زمانی که جنگ به پایان رسید، نیکو بسختی یک شغل پیدا کرد و به زندگی عادی بازگشت. پسر عمویش رومن قبل از شروع جنگ به شهر آزادی در امریکا رفته بود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. نیکو که چیزی جز خشونت نمی شناخت، سر شغل سابقش زیاد دوام نیاورد و بزودی وارد دنیای تبهکاران، مافیای صبری شد و 10 سال بعدی زندگی اش را اینطور گذراند، اما در این مدت به دنبال دو نفر دیگری که از آن حمله جان سالم بدر برده بودند نیز می گشت. در این دوران او یک بار برای مدتی کوتاه دستگیر شد. بعد از آزادی به گروه یک روس بنام ری بلغارین که کار اصلیاش قاچاق انسان بود، پیوست. سرانجام نیکو دریافت فلوریان کراویچ، یکی از آن دو تن که در دنبالشان بود در شهر آزادی در امریکا زندگی می کند.
طی یکی از قاچاقها به ایتالیا، کشتی کوچکی که نیکو روی آن کار می کرد در دریای ادریانیک در یک مایلی ساحل غرق شد. هرچند نیکو توانست خود را به ساحل برساند، اما چیز دیگری از کشتی باقی نماند. بلغارین که دنبال یک مقصر میگشت، نیکو را به این متهم کرد که با پول از کشتی فرار کرده. نیکو این را رد کرد، اما بلغارین باور نمی کرد و بسیار قویتر از آن بود که بتوان با او مخالفت کرد. از این رو نیکو به یک ناوگان بازرگانی دریایی ملحق شد تا از بلغارین فرار کند. او هفت ماه بعد را روی دریا گذراند، و در این مدت به دعوت پسر عمویش رومن برای آمدن به شهر آزادی در امریکا فکر کرد. رومن از نیکو میخواست به شهر آزادی بیاید تا زندگی اشرافیاش در یک کاخ، اتومبیلهای آخرین مدل، پول و زنهای زیبا را با او تقسیم کند. این دعوت بسیار نیکو را وسوسه کرد، اما دلایل دیگرش برای پذیرفتن دعوت رومن، پیدا کردن فلوریان کراویچ و دور شدن از بلغارین بود.
بعد از رسیدن به شهر آزادی نیکو فهمید که داستانهای پسر عمویش رومن چیزی جز یک دروغ بزرگ نبوده است، او در واقع در یک آپارتمان کوچک و کثیف زندگی میکند و جز یک آژانس تاکسی تلفنی کوچک چیزی ندارد و علاوه بر آن سر شرط بندی به بسیاری از خلافکاران گردن کلفت شهر بدهکار است. مهارت هایی که نیکو در گذشته سختش بدست آورده بود در اینجا برای رومن مفید واقع شد و نیکو بزودی رومن را از شر کسانی که او را تهدید می کردند خلاص کرد. طولی نکشید که رومن نیکو را به دوستان و حتی دشمنانش معرفی کرد و نیکو از این راه توانست کارهایی برای آنها انجام داده و در عوض پول و اطلاعاتی در مورد افرادی که در تعقیبشان بود بدست آورد. سرانجام نیکو از طریق رومن با بسیاری از خلافکاران سرشناس شهر آشنا شد.
در ابتدا نیکو کار را با پسر عمویش در بروکر شروع و به او کمک کرد تا کسانی که تهدیدش می کردند را از سر راه بردارد و همچنین کار آژانسش را توسعه دهد. بعد از کشتن ولادمیر، یک تبهکار روسی با دوستان با نفوذ بسیار، نیکو با رئیس مافیای روسی، میخائیل فاستین، و همکارش دیمیتری رسکولاف آشنا شد و کار برای آنها را آغاز کرد. چندی بعد فاستین سفارش قتل پسر رقیبش، پتروویچ، را به نیکو داد، و بعد از آن نیکو برای اینکه خود و پسرعمویش از خشم پتروویچ در امان بمانند، به دستور دیمیتری، فاستین را به قتل رساند. طولی نکشید که دیمیتری نشان داد شریک بلغارین، که حالا در شهر آزادی اقامت داشت، است و به نیکو خیانت کرد. نیکو و رومن بعد از اینکه آپارتمان و آژانس تاکسی شان در آتش سوخت، ناچار از بورکر گریحتند.
نیکو به بوهان نقل مکان کرد و در آنجا با چندین تن از دلالان مواد مخدر، از جمله الیزابت تورس ملاقات کرد. او با خانواده خلافکار ایرلندی مکرری و دووین فورج، یک خلافکار بازنشسته افسرده و ری بوکینو، یکی از اطرافیان خانواده پگارینو آشنا شد. طولی نکشید که او کار با جیمی پگارینو را نیز آغاز کرد و بعد از مدتی کار برای این افراد، توانست یک آپارتمان خوب دست و پا کرده و زندگی سطح بالایی را آغاز کند؛ با این حال همچنان در پیدا کردن آن فرد خائن، ناکام مانده بود.
سرانجام نیکو فلوریان کراویچ را پیدا کرد، اما دریافت که او یک همجنسگرا شده که با شهردار شهر آزادی، برایس داکینز، بطور پنهانی ارتباط دارد و در تلاش برای فراموش کردن گذشته است؛ از این رو نیکو به این نتیجه رسید دارکو برویچ شخصی است که به آنها خیانت کرده. بعنوان پاداش کار برای یک سازمان مرموز دولتی، آنها برویچ را پیدا کرده و کت بسته نزد نیکو آوردند. آنگاه نیکو بهمراه رومن فرصت داشت دارکو را مجازات کند؛ در بازی این انتخاب به بازیکن داده میشود که دارکو را بکشد یا او را به حال خود رها کند. اگر نیو دارکو را بکشد بعداً در می یابد که وضع روحی اش بهتر نشده است. اگر اجازه زندگی به دراکو بدهد، ابتدا از کارش مایوس میشود اما بعداً به این نتیجه می رسد که کار درست را انجام داده است.
مدتی بعد نیکو با یک موقعیت جدید مواجه شد، همکاری با دیمیتری رسکولاف، که دشمن درجه یک اش بود، برای انجام یک معامله بزرگ هروئین. بار دیگر او دو انتخاب دارد: یکی اینکه دوباره با دیمیتری همکاری کند، و دیگری اینکه به کشتی ای که دیمیتری در آن است رفته و او را بکشد. در صورت انتخاب راه اول دیمیتری یک مامور را به جشن عروسی رومن فرستاده و رومن در این جریان کشته می شود، اما با انتخاب راه دوم کیت مک رری، دوست دختر نیکو، در مراسم عروسی رومن توسط جیمی پگارینو به قتل می رسد. در ادامه این دو حادثه متفاوت نیکو به کمک افرادی که در شهر می شناسد، در هر دو حالت دیمیتری را می کشد و یا جیمی پگارینو را پیدا کرده و به قتل می رساند. در نهایت نیکو در بحر رویای امریکایی فرو رفته و می فهمد که آن چیزی جز یک رویای پوچ نیست که هیچ کس نمیتواند به آن دست یابد.
شخصیت
بنظر می آید نیکو از نظر شخصیتی کمی سطح پایین باشد، اما حامی فوق العاده ای برای اعضای خانواده و دوستانش، بخصوص رومن است. در طول بازی اکثر دخترهایی که با او آشنا میشوند به او می گویند که شخصیت پیچیدهای دارد و خیلی نجیب به نظر می رسد. او یک فرد منطقی است، و چندین بار در طول بازی مشاهده می کنیم که درگیریهای بین دو نفر یا دو گروه را بدون بکارگیری خشونت حل می کند. البته او نشان داده که در مقابل خیانت و رفتارهای این چنینی تاب نمیآورد. نیکو شخصی مهربان به نظر میرسد؛ در بازی، بازیکن می تواند توسط نیکو به کمک بعضی افراد در خیابان که مشکلی دارند، برود، همچنین در قسمت دیگری از بازی او خانواده دوستش را که یکی از اعضای خانوادهشان از دست دادهاند دلداری داده و به آنها کمک می کند. بنظر می آید او نسبت به بقیه آشنایانش عاقلتر و دارای شخصیت کاملتری باشد. با این حال خیلی کم پیش می آید که از حرف خودش برگردد، برای مثال وقتی که فرانسیس مکرری از نیکو می خواهد مردی را که او را تهدید کرده است، از سر راه بردارد-نیکو اعلام میکند تنها در صورتی قبول خواهد کرد که فرانسیس پول مناسبی برای این کار بپردازد، و وقتی که فرانسیس می گوید این مرد به کودکان مواد مخدر می فروشد، نیکو باز هم سر حرفش مانده و می گوید: "دنیا پر از آدمهای بد است، آقای مکرری".
او بعضی از ویژگیهای شخصیتی را نیز از زمان جنگ با خود همراه دارد؛ او همراهانش را بخاطر اینکه در شرایط خطرناک همه چیز را به بازی می گیرند، سرزنش می کند. بزرگترین ضعف نیکو این است که قادر نیست گذشته را فراموش کند-و همین ضعف، زمانی که تصمیم می گیرد کسانی که در جنگ به او و گروهشان خیانت کردهاند را پیدا کند، بارها به ضررش تمام میشود. نیکو چندین بار بخاطر ضعفی که دارد از سوی دوستانش، مخصوصا رومن مورد انتقاد قرار می گیرد. علاوه بر آن نیکو عقیده دارد یکی از اصلیترین دلایلی که او را به امریکا کشانده، فراموش کردن و خاتمه دادن به خاطرات گذشتهاش از جنگ است. نیکو با مواد مخدر میانه ای ندارد-او پیشنهاد جیکاب را برای کشیدن حشیش رد می کند، همچنین گهگاه تنفر خود را از هروئین ـی که معامله می کردند، اعلام می کند.
اتومبیلدزدی بزرگ: موسیقی متن
اتومبیلدزدی بزرگ: موسیقی متن آلبوم موسیقی متن بازی گرند دفت اوتو که در سال ۱۹۹۷ توسط دیامای دیزاین که امروزه با نام راکاستار نرت میشناسیم، منتشر شد. کولین آندرسون، کرگ کونر و گرنت میدلتون آهنگسازان این آلبوم هستند.
ترکهای آلبوم
اتومبیلدزدی بزرگ: موسیقی متن
شماره عنوان مدت
1. «The Fix FM» ۷:۳۳
2. «Head Radio FM» ۹:۳۹
3. «Radio 76 (On 197.6 FM)» ۹:۴۳
4. «N-CT FM» ۷:۲۷
5. «Brooklyn Underground 77.7» ۸:۴۷
6. «It's Unleashed on 93.5 FM» ۱۱:۰۱
7. «The Fergus Buckner Show» ۳:۱۳
8. «Title Music» ۲:۱۷
اتومبیلدزدی بزرگ: ۱۹۶۹، لندن
اتومبیلدزدی بزرگ: ۱۹۶۹، لندن (به انگلیسی: Grand Theft Auto: London, 1969) بستهی ماموریتی از بازی اتومبیلدزدی بزرگ و دومین بازی از سری اتومبیلدزدی بزرگ است که در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۹۹ برای ویندوز و ۳۰ آوریل ۱۹۹۹ برای پلیاستیشن به بازار عرضه شد. این بازی از همانند بازی اتومبیلدزدی بزرگ از یک موتور استفاده شده است و به همین دلیل گرافیک و گیمپلی آن شباهت زیادی به نسخه اول دارد. این نسخه، اولین بستهی ماموریتیای بود که برای پلیاستیشن عرضه شد.
موسیقی متن
اتومبیلدزدی بزرگ: ۱۹۶۹، لندن
شماره عنوان مدت
1. «Bush Sounds» ۴:۴۳
2. «Title Music» ۱:۳۱
3. «Heavy Heavy Monster Sound» ۵:۴۵
4. «Blow Upradio» ۱:۵۵
5. «Kaleidoscope» ۳:۱۲
6. «Sound of Soho» ۵:۰۰
7. «Radio Penelope» ۷:۰۱
8. «Radio Andorra» ۲:۲۲
9. «Westminster Wireless» ۷:۱۸
10. «Radio 7» ۵:۴۸
11. «Police Radio Track» ۳:۱۰
12. «GTA Pomp» ۲:۴۶
13. «GTA Spy Theme» ۳:۰۰
14. «Austin Allegro Chase» ۳:۱۴
15. «Ambient» ۱:۰۹
راکاستار گیمز (به انگلیسی: Rockstar Games) یک شرکت توسعهدهنده و ناشر بازیهای ویدئویی در نیویورک، که مالک اصلی آن شرکت تیک-تو اینتراکتیو است. این شرکت به دلیل توسعهٔ بازیهایی همچون سری اتومبیلدزدی بزرگ، سری مکس پین، ال. ای. نویر، بولی، سری شکارچی انسان، سری باشگاه شبانه و رزمندگان و همچنین استفاده از سبک دنیای آزاد به شهرت بسیار رسید.

راکاستار اولین بار در سال ۱۹۹۸ در نیویورک به وسیلهٔ سم و دن هوسر، تری دونوان، جیمی کینگ و گری فورمن، توسعهدهندههای انگلیسی، ساخته شد. دفتر مرکزی شعبه اصلی راکاستار در نیویورک (که با نام راکاستار انوایاس شناخته میشود) و در نزدیکی محلهٔ سوهوی آن شهر است.
در فوریه سال ۲۰۱۴، کپیهای بازیهای راکاستار، به ۲۵۰ میلیون کپی رسید و بیشتر موفقیتش را مدیون سری بازیهای اتومبیلدزدی بزرگ است که تنهایی ۱۵۷٫۵ میلیون فروش رفت. در مارس ۲۰۱۴ نیز راکاستار جایزه فلوشیپ آکادمی بفتا برای سری بازیهای اتومبیلدزدی بزرگ کسب کرد.
راک استار استودیوهای متعددی در نقاط مختلف جهان دارد؛ که میتوان استودیوی راکاستار نرت را از مشهورترین آنها نام برد.
بازیهای ساخته شده توسط راکاستار
سری اتومبیلدزدی بزرگ (۱۹۹۷-تاکنون)
سری باشگاه شبانه (۲۰۰۰-تاکنون)
سری مکس پین (۲۰۰۱-تاکنون)
سری شکارچی انسان (۲۰۰۳-تاکنون)
سری سرخپوست مرده (۲۰۰۴-تاکنون)
رزمندگان (۲۰۰۵)
بولی (۲۰۰۶)
ال. ای. نویر (۲۰۱۱)
راکاستار ژاپن
راکاستار ژاپن از شرکتهای تابعهی راکاستار گیمز که مکانش در کشور ژاپن است. این شرکت بازیهای راکاستار را در آسیا منتشر میکند.
راکاستار لینکلن
راکاستار لینکلن (به انگلیسی: Rockstar Lincoln)، شرکت بریتانیایی توسعهدهنده بازیهای ویدئویی از شرکتهای تابعهی راکاستار گیمز که مکانش در لینکلن، انگلستان است. این شرکت جوابگوی تست و ترجمه بازیهای ویدئویی راکاستار دیگر شرکتهای راکاستار است.
راکاستار نرت
راکاستار نرت (به انگلیسی: Rockstar North) یک توسعهدهنده بازیهای ویدئویی اسکاتلندی است. این شرکت بخشی از راکاستار گیمز، و متعلق به تیک-تو اینتراکتیو است. راکاستار نرت توسعه دهندهٔ اصلی سری اتومبیلدزدی بزرگ از جمله اتومبیلدزدی بزرگ ۳، اتومبیلدزدی بزرگ: وایس سیتی، و اتومبیلدزدی بزرگ: سن آندریاس میباشد.
راکاستار سندیگو
راکاستار سندیگو (به انگلیسی: RockStar San Diego) نام یک استودیوی بازیسازی آمریکایی است که عمده شهرت خود را مدیون ساخت دو بازی سرخپوست مرده: رستگاری و سرخپوست مرده: ششلول است.
این استودیو زیرمجموعه شرکت راک استار گیمز محسوب می شود. استودیو راکاستار سندیگو تنها استودیوی راکاستار است که از موتور بازی پیشرفته راکاستار برای بازیهایش از جمله اتومبیلدزدی بزرگ ۴ استفاده کرده است.
بازی اکشن-ماجراجویی
بازی اکشن-ماجراجویی (به انگلیسی: Action-adventure game) سبکی در بازی رایانهای است که خود زیرمجموعهٔ سبک اکشن قرار میگیرد، بازیکن با بازی در این سبک، علاوه بر شرکت در صحنههای اکشن، در عمل درگیر داستان بازی نیز خواهید شد. همراه شدن صحنههای اکشن با ماجراجوییهایی مانند پنهانکاری و حل پازلهای گوناگون، از جمله عناصر تشکیلدهنده این سبک از بازیها بهشمار میروند. بازیهای ندانسته، توم ریدر، کیش یک آدمکش و اسپیلنترسل در این سبک قرار میگیرند.
لوئیز فرناندو لوپز
لوئیز فرناندو لوپز شخصیت خیالی قابل بازی در اتومبیلدزدی بزرگ ۴: حکایت گی تونی است که در که در لیبرتی سیتی زندگی میکند. او مباشر آنتونی پرینس (به انگلیسی: Anthony Prince) مشهور به گِی تونی (تونی همجنسگرا) (به انگلیسی: Gay Tony)، مالک چندین باشگاه شبانه در آمریکا است. در داستان بازی، لوئیز لوپز به همراه گی تونی درگیر ماجرای سرقت الماسهای دو میلیون دلاری میشود که نیکو بلیک، جانی کلبیتز (که برای ری باچینو کار میکند) و رِی بولگارین نیز به دنبال آن هستند. در این ماجرا حوادث بسییار مرگباری برای لوئیز فرناندو لوپز و گی تونی رخ میدهد اما یک مرد ثروتمند عرب به نام یوسف امیر با آنان شریک میشود و آنها را نجات میدهد اما به هر حال در پایان ماجرا، یک بیخانمان الماسها را که در آشغالدانی گم شدهبود پیدا میکند و به ثروت میرسد.
دربارهٔ لوئیز
او دورگهای سیاه و سفید است. مادر او در لیبرتی سیتی زندگی میکند. همچنین دو دوست با وفا دارد که در هر شرایطی او را کمک میکنند نام این دو هنریکه و آرماندو میباشد. لوئیز، نیکو بلیک و جانی کلبیتز در سه بازی اتومبیلدزدی بزرگ ۴، اتومبیلدزدی بزرگ ۴: حکایت گی تونی و اتومبیلدزدی بزرگ ۴: گمشده و نفرینشده هستند و با هم ارتباط دارند.
فهرست شخصیتهای اتومبیل دزدی بزرگ ۴
شخصیتهای اصلی بازی اتومبیل دزدی بزرگ ۴ معرفی شدهاند.
نیکو بلیک
نیکو در بازی بهعنوان یک شخصیت خلافکار معرفی میشود. این بخاطر فعالیتهای مجرمانه او در زندگی اش است. کارهایی مانند کشتن، فروختن و قاچاق انسانها. بعد از متقاعد شدنش توسط پسرعمو رومن حالا او میخواهد زندگی تازهای را در شهر آزادی شروع کند.
رومن بلیک
آقای رومن پسر عموی نیکو هست. او در شهر آزادی زندگی میکند. علاقه شدید به زنان - خوش گذارانیهای شبانه - ماشینهای سرعت و بهروزکردن آنهاست و در کل شغل خاصی جز این کار ندارد و تمام طول روز را به انجام فعالیتها در این زمینه میپردازد.
ولاد
جناب ولاد بزرگترین و در اصطلاح گردنکلفتترین شخصیت بازی و رئیس بزرگترین دسته اراذل و اوباش شهر میباشد. او کار عظیم خود را با معاملات کوچک با گروهی انجام میدهد و رفتهرفته با افرادی از کشور روسیه وارد بازی بزرگ و خطرناکی میشود. از اینجا داستان جنایتهای این مرد آغاز میشود شما در ابتدا توسط رومان(پسر عمویتان) با وی (ولاد) دوست شده ولی در ادامه مجبور به کشتن وی می شوید و این آغاز ورود شما به ماجراهای هیجان انگیز این بازی است.
الیزابتا
او دلال خردهفروش و عمدهفروش داروهای کمیاب و اعتیاد آور است. خانم الیزابتا شخصیتی آرام دارد که ناگهان در خورد کارهای خرید و فروش خود دست به فروش و معامله داروهای اعتیاد آور و در کل مواد مخدری که حاصل آن به اعتیاد و سود آوری میباشد دست مییابد. در پی این عمل خود، کار خود را از عامیانه به مخفیانه تغییر میدهد و حال او جز یکی از گروهای شرور شهر میشود.
مانی
مانی شخصتی مقدر است که زندگی سختی را در بین اراذل و اوباش به پا کرده و بیشتر فعالیتش، معطوف به شعارهای ضد قانون یا درخواستی و دیوار نوشته هاست. او عاشق هیپهاپ و breakdancing میباشد. او نیز در پی کشمکشهای به وجود آمده در بین گروههای محلی و خیابانی وارد جنایت میشود.
بروس کیبوتس
معنای واقعی مرد مدرن در شهر همین بروسی هست. او مردی لارج و عاشق مطالعه مجلهها و زنان - لوارم ورزشی و تفریحی شخصی میباشد. اما ناگهان اتفاقاتی به خاطر اندکی پول او را به کام سیاهی میبرد.
نیکو بلیک
نیکو بلیک یا نیکو بلیچ (صربی سیریلیک: Нико Белић - صربی لاتین: Niko Belić) شخصیتی ساختگی در مجموعه بازی رایانهای اتومبیلدزدی بزرگ است. او نقش اصلی و شخصیت قابل بازی در اتومبیل دزدی بزرگ ۴ است.
مقدمه
نیکو به عنوان شخصیت اصلی در بازی اتومبیل دزدی بزرگ 4 نقش دارد. او یک سرباز سابق 30 ساله است که برای فرار از گذشتهٔ تلخ و در جستجوی «رویای امریکایی» به شهر آزادی آمده است. او توسط پسر عمویش، رومن بلیک، به آمدن به امریکا ترغیب شده، کسی که در نامه هایش به نیکو ادعا داشت که زندگی عالی با زنهای زیبا، ماشینهای آخرین مدل و پول بسیار در امریکا دارد. اما بعداً مشخص میشود که تمام اینها دروغی بیش نبوده است، رومن فقط یک آژانس تاکسی تلفنی در حال ورشکستگی دارد، مبلغ زیادی بدهی بالا آورده و تمام خلافکاران شهر برای سر او جایزه گذاشتهاند. در واقع رومن با آگاهی از گذشته وحشتناک پسر عمویش، با این امید که نیکو او را از دست طلبکارانش نجات دهد، یا حتی دروغ او را به واقعیت تبدیل کند، وی را به امریکا کشانده است. با اینحال نیکو برای آمدن به امریکا دلایل دیگری هم در پشت پرده داشت، که در طول داستان بازی مشخص میشود. نیکو علاوه بر زبان انگلیسی، صربی هم صحبت می کند.
زندگی نامه
ملیت نیکو دقیقاً مشخص نشده، با این حال او به زبان صربی صحبت می کند. پدر نیکو یک دائمالخمر بوده که مدام بر او، مادر و برادرش (که در جنگ کشته شد) پرخاش می کرده است. میلیسا، مادر نیکو، که مادری دلسوز و مهربان بود از اینکه پسرش در چنین وضعیت سختی زندگی می کرد ناراحت بود. زیرا نیکو در دوران جنگهای یوگوسلاوی رشد می کرد، جنگی که بزودی نیکو که یک جوان خشمگین بود در آن شرکت کرد. نیکو شاهد بیرحمیهای بسیاری در جنگ بود، مانند قتلعام و قطعه قطعه کردن 50 کودک، که باعث شد همیشه دید بدگامانه ای در زندگی اش داشته باشد، همراه با باری از حسرت و پشیمانی و افسردگی. خاطره مهم نیکو از جنگ زمانی است که گروه 15 نفره آنها که همگی مردان جوانی از دهکدهٔ او بودند، توسط دشمن قافلگیر شدند. او توانست از آن حمله فرار کرده و جان سالم بدر ببرد، اما چند هفته بعد دریافت که این حمله به دنبال خیانت یکی از اعضای گروه خودشان روی داده است. پس به جایی بازگشت که دوستانش توی گودال به خاک سپرده شده بودند، آنها را شمرد و هریک را شناسایی کرد، در نهایت دریافت که بجز او دو نفر دیگر هم جان سالم بدر بردهاند: فلوریان کراویچ و دارکو برویچ. نیکو با خودش پیمان بست که فرد خائن را پیدا کند، نه فقط برای انتقام، قصد دیگر او التیام بخشیدن به وضع روحیاش بود و بازگشتن به زندگی خودش. علاوه بر این، نیکو در تمرینهای ابتدایی ارتش مهارتهای بسیاری را نیز آموخت، از جمله نبرد نزدیک، تیراندازی و شنا.
زمانی که جنگ به پایان رسید، نیکو بسختی یک شغل پیدا کرد و به زندگی عادی بازگشت. پسر عمویش رومن قبل از شروع جنگ به شهر آزادی در امریکا رفته بود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. نیکو که چیزی جز خشونت نمی شناخت، سر شغل سابقش زیاد دوام نیاورد و بزودی وارد دنیای تبهکاران، مافیای صبری شد و 10 سال بعدی زندگی اش را اینطور گذراند، اما در این مدت به دنبال دو نفر دیگری که از آن حمله جان سالم بدر برده بودند نیز می گشت. در این دوران او یک بار برای مدتی کوتاه دستگیر شد. بعد از آزادی به گروه یک روس بنام ری بلغارین که کار اصلیاش قاچاق انسان بود، پیوست. سرانجام نیکو دریافت فلوریان کراویچ، یکی از آن دو تن که در دنبالشان بود در شهر آزادی در امریکا زندگی می کند.
طی یکی از قاچاقها به ایتالیا، کشتی کوچکی که نیکو روی آن کار می کرد در دریای ادریانیک در یک مایلی ساحل غرق شد. هرچند نیکو توانست خود را به ساحل برساند، اما چیز دیگری از کشتی باقی نماند. بلغارین که دنبال یک مقصر میگشت، نیکو را به این متهم کرد که با پول از کشتی فرار کرده. نیکو این را رد کرد، اما بلغارین باور نمی کرد و بسیار قویتر از آن بود که بتوان با او مخالفت کرد. از این رو نیکو به یک ناوگان بازرگانی دریایی ملحق شد تا از بلغارین فرار کند. او هفت ماه بعد را روی دریا گذراند، و در این مدت به دعوت پسر عمویش رومن برای آمدن به شهر آزادی در امریکا فکر کرد. رومن از نیکو میخواست به شهر آزادی بیاید تا زندگی اشرافیاش در یک کاخ، اتومبیلهای آخرین مدل، پول و زنهای زیبا را با او تقسیم کند. این دعوت بسیار نیکو را وسوسه کرد، اما دلایل دیگرش برای پذیرفتن دعوت رومن، پیدا کردن فلوریان کراویچ و دور شدن از بلغارین بود.
بعد از رسیدن به شهر آزادی نیکو فهمید که داستانهای پسر عمویش رومن چیزی جز یک دروغ بزرگ نبوده است، او در واقع در یک آپارتمان کوچک و کثیف زندگی میکند و جز یک آژانس تاکسی تلفنی کوچک چیزی ندارد و علاوه بر آن سر شرط بندی به بسیاری از خلافکاران گردن کلفت شهر بدهکار است. مهارت هایی که نیکو در گذشته سختش بدست آورده بود در اینجا برای رومن مفید واقع شد و نیکو بزودی رومن را از شر کسانی که او را تهدید می کردند خلاص کرد. طولی نکشید که رومن نیکو را به دوستان و حتی دشمنانش معرفی کرد و نیکو از این راه توانست کارهایی برای آنها انجام داده و در عوض پول و اطلاعاتی در مورد افرادی که در تعقیبشان بود بدست آورد. سرانجام نیکو از طریق رومن با بسیاری از خلافکاران سرشناس شهر آشنا شد.
در ابتدا نیکو کار را با پسر عمویش در بروکر شروع و به او کمک کرد تا کسانی که تهدیدش می کردند را از سر راه بردارد و همچنین کار آژانسش را توسعه دهد. بعد از کشتن ولادمیر، یک تبهکار روسی با دوستان با نفوذ بسیار، نیکو با رئیس مافیای روسی، میخائیل فاستین، و همکارش دیمیتری رسکولاف آشنا شد و کار برای آنها را آغاز کرد. چندی بعد فاستین سفارش قتل پسر رقیبش، پتروویچ، را به نیکو داد، و بعد از آن نیکو برای اینکه خود و پسرعمویش از خشم پتروویچ در امان بمانند، به دستور دیمیتری، فاستین را به قتل رساند. طولی نکشید که دیمیتری نشان داد شریک بلغارین، که حالا در شهر آزادی اقامت داشت، است و به نیکو خیانت کرد. نیکو و رومن بعد از اینکه آپارتمان و آژانس تاکسی شان در آتش سوخت، ناچار از بورکر گریحتند.
نیکو به بوهان نقل مکان کرد و در آنجا با چندین تن از دلالان مواد مخدر، از جمله الیزابت تورس ملاقات کرد. او با خانواده خلافکار ایرلندی مکرری و دووین فورج، یک خلافکار بازنشسته افسرده و ری بوکینو، یکی از اطرافیان خانواده پگارینو آشنا شد. طولی نکشید که او کار با جیمی پگارینو را نیز آغاز کرد و بعد از مدتی کار برای این افراد، توانست یک آپارتمان خوب دست و پا کرده و زندگی سطح بالایی را آغاز کند؛ با این حال همچنان در پیدا کردن آن فرد خائن، ناکام مانده بود.
سرانجام نیکو فلوریان کراویچ را پیدا کرد، اما دریافت که او یک همجنسگرا شده که با شهردار شهر آزادی، برایس داکینز، بطور پنهانی ارتباط دارد و در تلاش برای فراموش کردن گذشته است؛ از این رو نیکو به این نتیجه رسید دارکو برویچ شخصی است که به آنها خیانت کرده. بعنوان پاداش کار برای یک سازمان مرموز دولتی، آنها برویچ را پیدا کرده و کت بسته نزد نیکو آوردند. آنگاه نیکو بهمراه رومن فرصت داشت دارکو را مجازات کند؛ در بازی این انتخاب به بازیکن داده میشود که دارکو را بکشد یا او را به حال خود رها کند. اگر نیو دارکو را بکشد بعداً در می یابد که وضع روحی اش بهتر نشده است. اگر اجازه زندگی به دراکو بدهد، ابتدا از کارش مایوس میشود اما بعداً به این نتیجه می رسد که کار درست را انجام داده است.
مدتی بعد نیکو با یک موقعیت جدید مواجه شد، همکاری با دیمیتری رسکولاف، که دشمن درجه یک اش بود، برای انجام یک معامله بزرگ هروئین. بار دیگر او دو انتخاب دارد: یکی اینکه دوباره با دیمیتری همکاری کند، و دیگری اینکه به کشتی ای که دیمیتری در آن است رفته و او را بکشد. در صورت انتخاب راه اول دیمیتری یک مامور را به جشن عروسی رومن فرستاده و رومن در این جریان کشته می شود، اما با انتخاب راه دوم کیت مک رری، دوست دختر نیکو، در مراسم عروسی رومن توسط جیمی پگارینو به قتل می رسد. در ادامه این دو حادثه متفاوت نیکو به کمک افرادی که در شهر می شناسد، در هر دو حالت دیمیتری را می کشد و یا جیمی پگارینو را پیدا کرده و به قتل می رساند. در نهایت نیکو در بحر رویای امریکایی فرو رفته و می فهمد که آن چیزی جز یک رویای پوچ نیست که هیچ کس نمیتواند به آن دست یابد.
شخصیت
بنظر می آید نیکو از نظر شخصیتی کمی سطح پایین باشد، اما حامی فوق العاده ای برای اعضای خانواده و دوستانش، بخصوص رومن است. در طول بازی اکثر دخترهایی که با او آشنا میشوند به او می گویند که شخصیت پیچیدهای دارد و خیلی نجیب به نظر می رسد. او یک فرد منطقی است، و چندین بار در طول بازی مشاهده می کنیم که درگیریهای بین دو نفر یا دو گروه را بدون بکارگیری خشونت حل می کند. البته او نشان داده که در مقابل خیانت و رفتارهای این چنینی تاب نمیآورد. نیکو شخصی مهربان به نظر میرسد؛ در بازی، بازیکن می تواند توسط نیکو به کمک بعضی افراد در خیابان که مشکلی دارند، برود، همچنین در قسمت دیگری از بازی او خانواده دوستش را که یکی از اعضای خانوادهشان از دست دادهاند دلداری داده و به آنها کمک می کند. بنظر می آید او نسبت به بقیه آشنایانش عاقلتر و دارای شخصیت کاملتری باشد. با این حال خیلی کم پیش می آید که از حرف خودش برگردد، برای مثال وقتی که فرانسیس مکرری از نیکو می خواهد مردی را که او را تهدید کرده است، از سر راه بردارد-نیکو اعلام میکند تنها در صورتی قبول خواهد کرد که فرانسیس پول مناسبی برای این کار بپردازد، و وقتی که فرانسیس می گوید این مرد به کودکان مواد مخدر می فروشد، نیکو باز هم سر حرفش مانده و می گوید: "دنیا پر از آدمهای بد است، آقای مکرری".
او بعضی از ویژگیهای شخصیتی را نیز از زمان جنگ با خود همراه دارد؛ او همراهانش را بخاطر اینکه در شرایط خطرناک همه چیز را به بازی می گیرند، سرزنش می کند. بزرگترین ضعف نیکو این است که قادر نیست گذشته را فراموش کند-و همین ضعف، زمانی که تصمیم می گیرد کسانی که در جنگ به او و گروهشان خیانت کردهاند را پیدا کند، بارها به ضررش تمام میشود. نیکو چندین بار بخاطر ضعفی که دارد از سوی دوستانش، مخصوصا رومن مورد انتقاد قرار می گیرد. علاوه بر آن نیکو عقیده دارد یکی از اصلیترین دلایلی که او را به امریکا کشانده، فراموش کردن و خاتمه دادن به خاطرات گذشتهاش از جنگ است. نیکو با مواد مخدر میانه ای ندارد-او پیشنهاد جیکاب را برای کشیدن حشیش رد می کند، همچنین گهگاه تنفر خود را از هروئین ـی که معامله می کردند، اعلام می کند.
اتومبیلدزدی بزرگ: موسیقی متن
اتومبیلدزدی بزرگ: موسیقی متن آلبوم موسیقی متن بازی گرند دفت اوتو که در سال ۱۹۹۷ توسط دیامای دیزاین که امروزه با نام راکاستار نرت میشناسیم، منتشر شد. کولین آندرسون، کرگ کونر و گرنت میدلتون آهنگسازان این آلبوم هستند.
ترکهای آلبوم
اتومبیلدزدی بزرگ: موسیقی متن
شماره عنوان مدت
1. «The Fix FM» ۷:۳۳
2. «Head Radio FM» ۹:۳۹
3. «Radio 76 (On 197.6 FM)» ۹:۴۳
4. «N-CT FM» ۷:۲۷
5. «Brooklyn Underground 77.7» ۸:۴۷
6. «It's Unleashed on 93.5 FM» ۱۱:۰۱
7. «The Fergus Buckner Show» ۳:۱۳
8. «Title Music» ۲:۱۷
اتومبیلدزدی بزرگ: ۱۹۶۹، لندن
اتومبیلدزدی بزرگ: ۱۹۶۹، لندن (به انگلیسی: Grand Theft Auto: London, 1969) بستهی ماموریتی از بازی اتومبیلدزدی بزرگ و دومین بازی از سری اتومبیلدزدی بزرگ است که در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۹۹ برای ویندوز و ۳۰ آوریل ۱۹۹۹ برای پلیاستیشن به بازار عرضه شد. این بازی از همانند بازی اتومبیلدزدی بزرگ از یک موتور استفاده شده است و به همین دلیل گرافیک و گیمپلی آن شباهت زیادی به نسخه اول دارد. این نسخه، اولین بستهی ماموریتیای بود که برای پلیاستیشن عرضه شد.
موسیقی متن
اتومبیلدزدی بزرگ: ۱۹۶۹، لندن
شماره عنوان مدت
1. «Bush Sounds» ۴:۴۳
2. «Title Music» ۱:۳۱
3. «Heavy Heavy Monster Sound» ۵:۴۵
4. «Blow Upradio» ۱:۵۵
5. «Kaleidoscope» ۳:۱۲
6. «Sound of Soho» ۵:۰۰
7. «Radio Penelope» ۷:۰۱
8. «Radio Andorra» ۲:۲۲
9. «Westminster Wireless» ۷:۱۸
10. «Radio 7» ۵:۴۸
11. «Police Radio Track» ۳:۱۰
12. «GTA Pomp» ۲:۴۶
13. «GTA Spy Theme» ۳:۰۰
14. «Austin Allegro Chase» ۳:۱۴
15. «Ambient» ۱:۰۹
سید مجتبی نواب صفوی
سید مجتبی میرلوحی (۱۳۰۳ تا ۲۷ دی ۱۳۳۴) معروف به نواب صفوی طلبه و بنیانگذار فدائیان اسلام است که در ترور حسین علاء و احمد کسروی نقش مستقیم داشت.

زندگی شخصی
او در ۱۳۰۳ در محلهٔ خانیآباد تهران و در خانوادهای از روحانیان به دنیا آمد. پس از درگذشت پدرش زیر نظر عمویش بزرگ شد. نواب نام خانوادگی مادرش بود که خودش آن را برگزید. سید مجتبی در ۷ سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد. دوره دبیرستان را درمدرسه صنعتی آلمانیها در رشتهٔ مکانیک ادامهٔ تحصیل داد. پس از چند سال برای کار به آبادان رفت وبه استخدام شرکت نفت در آمد . پس از آن به نجف رفته به فراگیری دروس دینی مشغول شد. او برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد.او در آنجا تحصیلات دینی خود را ادامه داد و با عبدالحسین امینی که مشغول نوشتن و جمع آوری الغدیر بود آشنا شد.وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون عبدالحسین امینی، حاج آقا حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت.زهره کاظمی، معروف به زهرا رهنورد، دختر احترامالسادات نواب صفوی، دختر عموی مجتبی نواب صفوی است.
فعالیت سیاسی
در دورهای که در مدرسهٔ آلمانیها مشغول تحصیل بود، به سال ۱۳۱۹ در همان مدرسه تظاهراتی بر ضد کشف حجاب به راه انداخت.او که در ۱۳۲۲ در شرکت نفت آبادان، استخدام شده بود، به دنبال اغتشاش کارگران درگیری آنان با مسئولان انگلیسی و سخنرانی نواب، تحت تعقیب قرار گرفت و به نجف فرار کرد.وی در زمان دولت مصدق وی را به قتل تهدید میکندو پس از مدتی به مخالفت با دولت برمی خیزد که در این میان آیت الله کاشانی نیز جانب مصدق را میگیرد. نواب در سال ۱۳۳۰ به دلیل پرونده قبلی در ساری به دو سال زندان قطعی محکوم شده بود[۱۲] و به همین دلیل به دستور مصدق،نخست وزیر وقت، مأموران در تیرماه 1330 نواب را در خیابان ژاله (شهدا) دستگیر میکنند و با توجه به پرونده معاونت او در قتل رزم آراء پرونده دیگری برای او از سوی دادستان تشکیل میگردد.
در متن دادنامه دادستان ساری فرزاد نیا چنین آمدهاست:
سید مجتبی نواب صفوی فرزند جواد، ۲۹ ساله دارای عیال بدون اولاد ساکن تهران خیابان امیریه کوچه اسلحه دار باشی منزل نواب صفوی به موجب دادنامه شماره ۲۴۳ - ۲۸/۷/۲۷، دادگاه جنحه ساری که به شرح گزارش مامورین کلانتری تهران مشارٌالیه از دیدار آن استنکاف نموده به گناه ورود به عنف به دبیرستان ایران دخت به دو سال حبس تادیبی و پنج هزار ریال غرامت نقدی... غیاباً محکوم گردیده...
نواب پس ازآزادی برای شرکت در موتمر اسلامی به کشورهای مصر، اردن، عراق، لبنان و فلسطین سفر میکند.
و در مسیر بازگشت به ایران در عراق طی مصاحیهای کودتای ۲۸ مرداد را به شاه تبریک میگوید.
او پس از بازگشت در تهران بیانیهای به این شرح صادر میکند که در روزنامه کیهان ۳ شهریور ۱۳۳۲ به نشر میرسد:
هوالعزیز - فرمان خدا بالاتر از هر فرمانی بوده اطاعتش واجب تر از اطاعت هر کسی است و هر کس عملاً با احکام خدا مخالفت کند اطاعت او حرام و مخالفتش واجب است. من به همین دلیل با دولت مصدق به شدت مخالف بوده و او در تمام حکومتش از ترس من و برادرانم در گوشه خانه متحصن بود و هر واسطهای برای سازش با من میفرستاد چون حاضر نبود که تسلیم حکم خدا شود مایوس میشد، بزرگترین جنایت مصدق تقویت عمال شوروی در ایران بود و تنها روح ایمان و علاقه خلل ناپذیر مردم این سرزمین و افسران و سربازان پاکزاد و مسلمان ما به ناموس و دیانت بود که به یاری خدا او و عمال رذل بیگانه را شکست داده و خواهد داد و به خدای محمد صلی الله علیه و آله قسم که اگر دو روز دیگر حکومت مصدق باقیمانده و رجاله بازیهای بیگانه پرستان ادامه پیدا میکرد عقدههای درونی مردم مسلمان ایران به هزاران برابر شدیدتر از آن طور که شد منفجر گردیده و رگهای بدن فرد فرد عمال کوچک و بزرگ شوروی رذل را به دست و دندان خشمناکشان بیرون کشیده بنیاد هستی یک یک آنها را بدون استثناء در شعلههای سوزان غیرت خویش میسوزاندند تا یاس کرملین نشینان از تسلط بر کمترین خشت مملکت ما هزاران برابر یاس کنونی گردد و گویا چون اکثر این فریب خوردگان، بدبخت و نادان و قابل هدایت بودند. خدای رحیم رحمی کرد که شاید هدایت شوند و از راه پلید فروش دین و ناموس و وطن به بیگانه بازگردند و اگر حقوق خویشتن را هم میخواهند در سایه پیروی علی علیه السلام و از روی مبانی الهی اسلام بخواهند نه اینکه به خاطر وعدههای پوچ و بی مغزی دین و ناموس و آزادی و وطن را فدای چکمههای ظالمانه رذل ترین بیگانه کنند، پس مملکت به خاطر اسلام و به نیروی ایمان حفظ گردیده و هر نفعی به هر که رسید در پناه اسلام رسید و اگر قانون اساسی صحیح است اصل دوم متمم قانون اساسی و سایر اصول آنهم صحیح است و شاه و نخست وزیر و وزرا عملاً باید دارای مذهب شیعه و مروج آن باشند و باید قوانینی که مخالف احکام مقدس خداست و به غلط از مغزهای پوسیده گمراهانی تجاوز کرده لغو و باطل گردیده و به عمر کثیف منکرات و مفاسد خاتمه داده شود و در مرحله اولی مسکرات خانمانسوز و لختی و بی قیدی شرم آور زنان و موسیقی شهوت انگیز فضیلت کش و رقاص خانههای جنایت بار و قوانین قضایی پوسیده اروپایی از میان برود و تعالیم عالی و احکام حیات بخش اسلام جایگزین آنها گردد و با اجرای برنامه عالی اقتصادی اسلام فقر و محرومیت اکثریت مردم مسلمان ایران و فواصل خطرناک طبقاتی پایان یابد تا شاه و هیئت حاکمه قانونی و رسمی و خوشبخت و سعادتمند باشند و بر ملتی خوشبخت و سعادتمند هم حکومت کنند و خدا و خلق خدا از آنها راضی باشند و در این خصوص کتاب رهنمای حقایق (برنامه فدائیان اسلام) راهنمائیهای لازم را با براهین کافی از سالهای پیش نمودهاست. والا تا وضع چنین است و کار بر این منوال، قدرت دولت و ملت پراکنده و متلاشی و متصادم با هم بوده، مملکت در سراشیب سقوط مادی و معنوی و اخلاقی میباشد.
تهران - به یاری خدای توانا - سیدمجتبی نواب صفوی
نواب پس از بازگشت از سفر خود رابرای مجلس ۱۸ از شهر قم نامزد انتخابات مجلس شورای ملی اعلام میکند
این عمل باعث میشود که برخی از یارانش از او جدا شوند و با توجه به مخالفتهای پیش امده سرانجام از این امر منصرف میگردد.
جمعیت فدائیان اسلام
نواب صفوی، پس از آزادی از زندان در پی ترور نافرجام کسروی، طی اعلامیهای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی کرد.
سید ابوالحسن نواب
سید ابوالحسن نواب در سال ۱۳۳۷ در شهرضا متولد شد. او در دهه ۵۰ برای تحصیل علوم اسلامی وارد مدرسه حقانی شد. وی از نزدیکان علی قدوسی و سید محمد حسینی بهشتی بوده
و در ابتدای انقلاب وارد حکومت شد. او بیشتر به فعالیتهای فرهنگی مشغول است و اکثر کشورهای جهان را دیده و با سران کشورهای اسلامی رابطه نزدیک دارد.
برادر وی شهید سید محمد حسین نواب در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین در شهر موستار کشته شد.
ایشان موسس و سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب میباشد، این دانشگاه گرچه یک دانشگاه خصوصی است و کاملا متکی به نواب اما در مدتی کمتر از پانزده سال توانستهاست به مرکز تحقیقاتی معتبری در دنیا تبدیل شود
. او بهترین اساتید کشور را در این دانشگاه به کار گرفتهاست.
او در اواخر سال ۱۳۸۴ در جامعه الزهرا قم سخنرانی کرد که جنجال بزرگی در ایران به راه انداخت و بسیار از تندروهای به او حمله کردند این حملات با سخنرانی سید علی خامنهای پایان یافت او در سخنرانی خود با اینکه نامی از نواب نبرد مواضع او را تایید کرد و سال ۸۵ را به نام سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامید. او هم اکنون مسئول دفتر سیاسی جامعه روحانیت مبارز است و با انصراف خود در انتخابات مجلس هشتم جناح محافظ کار(اصولگرایان) را در انتخاب جایگزینی برای او دچار مشکل کرد.
حسام نواب صفوی
حسام نواب صفوی بازیگر سینما در سال ۱۳۵۳ در تهران متولد شد.
زندگی
او تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد و موفق به اخذ مدرک لیسانس حقوق شد. نواب صفوی در طول سابقه هنری خود علاوه بر بازی در فیلمهای سینمایی به ایفای نقش در سریالهای تلویزیونی نیز پرداخته است که از جمله فعالیتهای او میتوان به فیلمهای «اعتراض»، «نان و عشق وموتور هزار»، «اتانازی»، «عروس خوشقدم»، «سیزده گر به روی شیروانی» و «سودای پرواز» و سریالهای «بازگشت به خانه»، «شنهای کف رودخانه»، «کیف انگلیسی» و «روشن تر از تاریکی (داستان زندگی ملاصدرا)» اشاره کرد. لازم به ذکر است نواب صفوی علاوه بر بازیگری نوازندگی را نیز تجربه کرده و دارای مدرک افتخاری نوازندگی پیانو میباشد.وی در سال ۸۷ پس از قبولی در آزمون وکالت و طی دوره های مختلف موفق به اخذ پروانه وکالت گردید و هم اکنون با راه اندازی موسسه حقوقی نواب صفوی (www.navabsafavi.ir) در صدد خدمت به هموطنان خود در این زمینه می باشد.
فیلمها
سال نام فیلم
۱۳۹۲ عملیات مهدکودک
۱۳۸۹ اخراجیها ۳
۱۳۸۸ عروسک
۱۳۸۷ تهران ۱۵۰۰
۱۳۸۷ وقتی همه خوابیم
۱۳۸۷ اخراجیها ۲
۱۳۸۶ کلاغ پر
۱۳۸۵ مهمان
۱۳۸۵ سوغات فرنگ
۱۳۸۴ ابراهیم خلیلالله
۱۳۸۳ عروس فراری
۱۳۸۳ سرود تولد
۱۳۸۳ ازدواج به سبک ایرانی
۱۳۸۲ سیزده گربه روی شیروانی
۱۳۸۲ شمعی در باد
۱۳۸۱ عروس خوش قدم
۱۳۸۰ اتانازی
۱۳۸۰ نان، عشق، موتور ۱۰۰۰
۱۳۷۸ اعتراض
سید مجتبی میرلوحی (۱۳۰۳ تا ۲۷ دی ۱۳۳۴) معروف به نواب صفوی طلبه و بنیانگذار فدائیان اسلام است که در ترور حسین علاء و احمد کسروی نقش مستقیم داشت.

زندگی شخصی
او در ۱۳۰۳ در محلهٔ خانیآباد تهران و در خانوادهای از روحانیان به دنیا آمد. پس از درگذشت پدرش زیر نظر عمویش بزرگ شد. نواب نام خانوادگی مادرش بود که خودش آن را برگزید. سید مجتبی در ۷ سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد. دوره دبیرستان را درمدرسه صنعتی آلمانیها در رشتهٔ مکانیک ادامهٔ تحصیل داد. پس از چند سال برای کار به آبادان رفت وبه استخدام شرکت نفت در آمد . پس از آن به نجف رفته به فراگیری دروس دینی مشغول شد. او برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد.او در آنجا تحصیلات دینی خود را ادامه داد و با عبدالحسین امینی که مشغول نوشتن و جمع آوری الغدیر بود آشنا شد.وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون عبدالحسین امینی، حاج آقا حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت.زهره کاظمی، معروف به زهرا رهنورد، دختر احترامالسادات نواب صفوی، دختر عموی مجتبی نواب صفوی است.
فعالیت سیاسی
در دورهای که در مدرسهٔ آلمانیها مشغول تحصیل بود، به سال ۱۳۱۹ در همان مدرسه تظاهراتی بر ضد کشف حجاب به راه انداخت.او که در ۱۳۲۲ در شرکت نفت آبادان، استخدام شده بود، به دنبال اغتشاش کارگران درگیری آنان با مسئولان انگلیسی و سخنرانی نواب، تحت تعقیب قرار گرفت و به نجف فرار کرد.وی در زمان دولت مصدق وی را به قتل تهدید میکندو پس از مدتی به مخالفت با دولت برمی خیزد که در این میان آیت الله کاشانی نیز جانب مصدق را میگیرد. نواب در سال ۱۳۳۰ به دلیل پرونده قبلی در ساری به دو سال زندان قطعی محکوم شده بود[۱۲] و به همین دلیل به دستور مصدق،نخست وزیر وقت، مأموران در تیرماه 1330 نواب را در خیابان ژاله (شهدا) دستگیر میکنند و با توجه به پرونده معاونت او در قتل رزم آراء پرونده دیگری برای او از سوی دادستان تشکیل میگردد.
در متن دادنامه دادستان ساری فرزاد نیا چنین آمدهاست:
سید مجتبی نواب صفوی فرزند جواد، ۲۹ ساله دارای عیال بدون اولاد ساکن تهران خیابان امیریه کوچه اسلحه دار باشی منزل نواب صفوی به موجب دادنامه شماره ۲۴۳ - ۲۸/۷/۲۷، دادگاه جنحه ساری که به شرح گزارش مامورین کلانتری تهران مشارٌالیه از دیدار آن استنکاف نموده به گناه ورود به عنف به دبیرستان ایران دخت به دو سال حبس تادیبی و پنج هزار ریال غرامت نقدی... غیاباً محکوم گردیده...
نواب پس ازآزادی برای شرکت در موتمر اسلامی به کشورهای مصر، اردن، عراق، لبنان و فلسطین سفر میکند.
و در مسیر بازگشت به ایران در عراق طی مصاحیهای کودتای ۲۸ مرداد را به شاه تبریک میگوید.
او پس از بازگشت در تهران بیانیهای به این شرح صادر میکند که در روزنامه کیهان ۳ شهریور ۱۳۳۲ به نشر میرسد:
هوالعزیز - فرمان خدا بالاتر از هر فرمانی بوده اطاعتش واجب تر از اطاعت هر کسی است و هر کس عملاً با احکام خدا مخالفت کند اطاعت او حرام و مخالفتش واجب است. من به همین دلیل با دولت مصدق به شدت مخالف بوده و او در تمام حکومتش از ترس من و برادرانم در گوشه خانه متحصن بود و هر واسطهای برای سازش با من میفرستاد چون حاضر نبود که تسلیم حکم خدا شود مایوس میشد، بزرگترین جنایت مصدق تقویت عمال شوروی در ایران بود و تنها روح ایمان و علاقه خلل ناپذیر مردم این سرزمین و افسران و سربازان پاکزاد و مسلمان ما به ناموس و دیانت بود که به یاری خدا او و عمال رذل بیگانه را شکست داده و خواهد داد و به خدای محمد صلی الله علیه و آله قسم که اگر دو روز دیگر حکومت مصدق باقیمانده و رجاله بازیهای بیگانه پرستان ادامه پیدا میکرد عقدههای درونی مردم مسلمان ایران به هزاران برابر شدیدتر از آن طور که شد منفجر گردیده و رگهای بدن فرد فرد عمال کوچک و بزرگ شوروی رذل را به دست و دندان خشمناکشان بیرون کشیده بنیاد هستی یک یک آنها را بدون استثناء در شعلههای سوزان غیرت خویش میسوزاندند تا یاس کرملین نشینان از تسلط بر کمترین خشت مملکت ما هزاران برابر یاس کنونی گردد و گویا چون اکثر این فریب خوردگان، بدبخت و نادان و قابل هدایت بودند. خدای رحیم رحمی کرد که شاید هدایت شوند و از راه پلید فروش دین و ناموس و وطن به بیگانه بازگردند و اگر حقوق خویشتن را هم میخواهند در سایه پیروی علی علیه السلام و از روی مبانی الهی اسلام بخواهند نه اینکه به خاطر وعدههای پوچ و بی مغزی دین و ناموس و آزادی و وطن را فدای چکمههای ظالمانه رذل ترین بیگانه کنند، پس مملکت به خاطر اسلام و به نیروی ایمان حفظ گردیده و هر نفعی به هر که رسید در پناه اسلام رسید و اگر قانون اساسی صحیح است اصل دوم متمم قانون اساسی و سایر اصول آنهم صحیح است و شاه و نخست وزیر و وزرا عملاً باید دارای مذهب شیعه و مروج آن باشند و باید قوانینی که مخالف احکام مقدس خداست و به غلط از مغزهای پوسیده گمراهانی تجاوز کرده لغو و باطل گردیده و به عمر کثیف منکرات و مفاسد خاتمه داده شود و در مرحله اولی مسکرات خانمانسوز و لختی و بی قیدی شرم آور زنان و موسیقی شهوت انگیز فضیلت کش و رقاص خانههای جنایت بار و قوانین قضایی پوسیده اروپایی از میان برود و تعالیم عالی و احکام حیات بخش اسلام جایگزین آنها گردد و با اجرای برنامه عالی اقتصادی اسلام فقر و محرومیت اکثریت مردم مسلمان ایران و فواصل خطرناک طبقاتی پایان یابد تا شاه و هیئت حاکمه قانونی و رسمی و خوشبخت و سعادتمند باشند و بر ملتی خوشبخت و سعادتمند هم حکومت کنند و خدا و خلق خدا از آنها راضی باشند و در این خصوص کتاب رهنمای حقایق (برنامه فدائیان اسلام) راهنمائیهای لازم را با براهین کافی از سالهای پیش نمودهاست. والا تا وضع چنین است و کار بر این منوال، قدرت دولت و ملت پراکنده و متلاشی و متصادم با هم بوده، مملکت در سراشیب سقوط مادی و معنوی و اخلاقی میباشد.
تهران - به یاری خدای توانا - سیدمجتبی نواب صفوی
نواب پس از بازگشت از سفر خود رابرای مجلس ۱۸ از شهر قم نامزد انتخابات مجلس شورای ملی اعلام میکند
این عمل باعث میشود که برخی از یارانش از او جدا شوند و با توجه به مخالفتهای پیش امده سرانجام از این امر منصرف میگردد.
جمعیت فدائیان اسلام
نواب صفوی، پس از آزادی از زندان در پی ترور نافرجام کسروی، طی اعلامیهای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی کرد.
سید ابوالحسن نواب
سید ابوالحسن نواب در سال ۱۳۳۷ در شهرضا متولد شد. او در دهه ۵۰ برای تحصیل علوم اسلامی وارد مدرسه حقانی شد. وی از نزدیکان علی قدوسی و سید محمد حسینی بهشتی بوده
و در ابتدای انقلاب وارد حکومت شد. او بیشتر به فعالیتهای فرهنگی مشغول است و اکثر کشورهای جهان را دیده و با سران کشورهای اسلامی رابطه نزدیک دارد.
برادر وی شهید سید محمد حسین نواب در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین در شهر موستار کشته شد.
ایشان موسس و سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب میباشد، این دانشگاه گرچه یک دانشگاه خصوصی است و کاملا متکی به نواب اما در مدتی کمتر از پانزده سال توانستهاست به مرکز تحقیقاتی معتبری در دنیا تبدیل شود
. او بهترین اساتید کشور را در این دانشگاه به کار گرفتهاست.
او در اواخر سال ۱۳۸۴ در جامعه الزهرا قم سخنرانی کرد که جنجال بزرگی در ایران به راه انداخت و بسیار از تندروهای به او حمله کردند این حملات با سخنرانی سید علی خامنهای پایان یافت او در سخنرانی خود با اینکه نامی از نواب نبرد مواضع او را تایید کرد و سال ۸۵ را به نام سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامید. او هم اکنون مسئول دفتر سیاسی جامعه روحانیت مبارز است و با انصراف خود در انتخابات مجلس هشتم جناح محافظ کار(اصولگرایان) را در انتخاب جایگزینی برای او دچار مشکل کرد.
حسام نواب صفوی
حسام نواب صفوی بازیگر سینما در سال ۱۳۵۳ در تهران متولد شد.
زندگی
او تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد و موفق به اخذ مدرک لیسانس حقوق شد. نواب صفوی در طول سابقه هنری خود علاوه بر بازی در فیلمهای سینمایی به ایفای نقش در سریالهای تلویزیونی نیز پرداخته است که از جمله فعالیتهای او میتوان به فیلمهای «اعتراض»، «نان و عشق وموتور هزار»، «اتانازی»، «عروس خوشقدم»، «سیزده گر به روی شیروانی» و «سودای پرواز» و سریالهای «بازگشت به خانه»، «شنهای کف رودخانه»، «کیف انگلیسی» و «روشن تر از تاریکی (داستان زندگی ملاصدرا)» اشاره کرد. لازم به ذکر است نواب صفوی علاوه بر بازیگری نوازندگی را نیز تجربه کرده و دارای مدرک افتخاری نوازندگی پیانو میباشد.وی در سال ۸۷ پس از قبولی در آزمون وکالت و طی دوره های مختلف موفق به اخذ پروانه وکالت گردید و هم اکنون با راه اندازی موسسه حقوقی نواب صفوی (www.navabsafavi.ir) در صدد خدمت به هموطنان خود در این زمینه می باشد.
فیلمها
سال نام فیلم
۱۳۹۲ عملیات مهدکودک
۱۳۸۹ اخراجیها ۳
۱۳۸۸ عروسک
۱۳۸۷ تهران ۱۵۰۰
۱۳۸۷ وقتی همه خوابیم
۱۳۸۷ اخراجیها ۲
۱۳۸۶ کلاغ پر
۱۳۸۵ مهمان
۱۳۸۵ سوغات فرنگ
۱۳۸۴ ابراهیم خلیلالله
۱۳۸۳ عروس فراری
۱۳۸۳ سرود تولد
۱۳۸۳ ازدواج به سبک ایرانی
۱۳۸۲ سیزده گربه روی شیروانی
۱۳۸۲ شمعی در باد
۱۳۸۱ عروس خوش قدم
۱۳۸۰ اتانازی
۱۳۸۰ نان، عشق، موتور ۱۰۰۰
۱۳۷۸ اعتراض
ساعت : 3:50 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی